۴ نتیجه برای مشارکت
محسن مؤمنی نژاد، عباسعلی کریمی، علی موسوی زاده، رحیم استوار، بهرام دلگشایی، حمید رضا غفاریان شیرازی،
دوره ۱۸، شماره ۷ - ( ۸-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: تفویض اختیار، انتقال قسمتی از اختیارات و وظایف اجرایی خاص مدیر است که صرف نظر از منشاء آن به زیر دستان و رؤسای واحدها جهت تسریع در انجام امور و تحقق سریع و به موقع اهداف سازمانی واگذار میشود. هدف این مطالعه بررسی تفویض اختیار در مراکز بهداشتی درمانی شهرستان بویراحمد از طریق مدل ترکیبی نظام پیشنهادها و شیوه دلفی بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی در دو مرحله انجام شد که در مرحله اول جامعه پژوهش مسئولین مراکز بهداشتی درمانی استان(۵۸ نفر) به روش تمام شماری از طریق پرسشنامه باز پیشنهادهای آنها در خصوص فرآیندهای در خواستی جهت واگذاری گردآوری شد و در مرحله دوم که شیوه دلفی بود پیشنهادها در معرض قضاوت ۳۰ نفر از کارشناسان قرار گرفت. دادهها با آزمونهای آماری کای دو و ضریب همبستگی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که ۸۵/۷۳ درصد فرآیندهای پیشنهادی را صاحب نظران قابل تفویض دانستند. ۴۰ درصد این فرآیندها در حیطه اداری، ۹۲/۳۶ درصد در حیطه مالی و ۰۸/۲۳ درصد در حیطه بهداشتی بودند. ۸۸ درصد مسئولین واحدها کمتر از ۶ سال سابقه مدیریتی داشتند و هر چه تحصیلات افزایش مییافت از عمر مدیریتی آنها کاسته میشد. ۶۹/۲۰ درصد تحصیلات دانشگاهی نداشتند و تنها ۲۷ درصد آنها پزشک بودند.
نتیجهگیری: با مشارکت ردههای مدیریتی محیطی میتوان فرآیندهای زیادی را مشخص نمود و با استفاده از شیوه دلفی( نظر صاحب نظران) مواردی که واگذاری آنها از نظر اجرایی امکان پذیر باشد را تعیین نمود. این مدل میتواند به عنوان یک روش قابل اعتماد در امر تفویض اختیار به کار گرفته شود.
واژههای کلیدی: مدیریت مشارکتی، مرکز بهداشت، تفویض اختیار
منصور سودانی، منصور شجاعیان، رضا خجسته مهر، خدیجه شیرالی نیا،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: صمیمیت یک مشخصه کلیدی و مهم روابط زناشویی و از ویژگیهای بارز یک ازدواج موفق به شمار میآید، همچنین الگوهایی ارتباطی میتوانند میزان رضایت زناشویی را تعیین نمایند. هدف مطالعه حاضر، تعیین اثربخشی زوج درمانی مشارکتی بر الگوهای ارتباطی و صمیمیت زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر بهبهان بود.
روش بررسی: در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی که آزمایش تک آزمودنی هم گفته میشود و از نوع آزمایش بالینی است، استفاده شد. این طرح انواع مختلفی دارد که در پژوهش حاضر از طرح خط پایه چند گانه ناهمزمان استفاده شد. برخلاف طرحهای مقایسه گروهی با اندازههای زیاد، این طرح بر سطوح فردی تمرکز میکند و نه بر تفاوتهای میانگین در پیشآزمون و پسآزمون. امتیاز دیگر این طرح این است که به آزمودنیهای کمتری نیاز است و زوجها طی خط پایه، درمان و پیگیری در چند نوبت پرسشنامههای صمیمیت و الگوهای ارتباطی را تکمیل کردند. روش نمونهگیری هدفمندـ داوطلب بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه زوج های آشفته مراجعه کننده به کلینیکهای روانشناختی شهر بهبهان بودند. از بین این زوج ها ، ۳ زوج بر اساس ملاکهای ورود و خروج انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل دیداری(رسم نمودار)، معنیداری بالینی (شاخص تغییر پایا و مقایسه هنجاری) و همین طور فرمول درصد بهبودی استفاده شده است.
یافتهها: نتایج نشان داد که زوجها در مرحله درمان در متغیر صمیمیت(۹۵/۳۰ درصد) و الگوی ارتباطی سازنده متقابل(۰۵/۴۷درصد) بهبود را تجربه و در الگوی ارتباطی توقع ـ کنارهگیری(۵۷/۲۹ درصد) و الگوی ارتباطی اجتنابی متقابل(۶۴/۳۳ درصد) کاهش را نشان دادند. همچنین تحلیل دادهها با استفاده از مقایسه هنجاری نشان داد که زوجهای شرکت کننده بعد از درمان از زوجهای بهنجار قابل تمایز نیستند.
نتیجهگیری: زوج درمانی مشارکتی میتواند باعث افزایش صمیمیت و الگوهای ارتباطی سازنده و کاهش الگوهای ارتباطی توقع ـ کنارهگیری و اجتنابی و در نتیجه باعث کاهش آشفتگی در زوج های مراجعه کننده شود.
فراتک روئین تن، سمیه حسام، شقایق وحدت، ایروان مسعودی اصل،
دوره ۲۷، شماره ۴ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: مشارکت بیمار در تصمیم گیری درمان در بسیاری از کشورها و سیستمهای بهداشتی سراسر جهان به یک نیاز سیاسی تبدیل شده است. در سطح جهان نحوه برخورد با بیماران مبتلا به سرطان رویکرد متفاوتی پیدا کرده است. با توجه به این که سرطان سلامت جسمی، روحی و اجتماعی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد، مراقبت بیمار محور میتواند یکی از رویکردهای مناسب در بیماران مبتلا به سرطان باشد. هدف از انجام این مطالعه تعیین و بررسی موانع مشارکت در درمان بیماران مبتلا به سرطان پستان در ایران بود.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه کیفی است که درسال ۱۴۰۰انجام شد، دادهها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند با همکاری ۱۵ نفر از پزشکان جراح پستان و ۳۰۰ نفر از بیماران مبتلا به سرطان پستان که به مطب و درمانگاههای پزشکان در دانشگاه علوم پزشکی شیراز، تبریز، گیلان و کرمان مراجعه کرده بودند، انجام شد. نمونه گیری بیماران با روش تصادفی خوشهای به ازای هر پزشک ۲۰ بیمار صورت گرفت و تأیید روایی و پایایی سئوالات با استفاده از نظرات ۱۵ نفر از خبرگان انجام شد. در نهایت با استفاده از مدل پارادایمی به شیوه گرند تئوری کدگذاری و دسته بندی دادهها انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS وروشهای کیفی به شیوه گراند تئوری تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتیجه پژوهش نشان داد که ترس و اضطراب بیماران مهمترین عامل در عدم همکاری و مشارکت ضعیف بیماران در درمان میباشد. عدم آگاهی و اطلاعات ناکافی بیماران دومین مانع در مشارکت ضعیف در تصمیمگیری درمان بود. همچنین یافتهها حاکی از آن بود که هزینههای درمانی با وجود بروز مشکلات فراوان برای بیماران تأثیری در ادامه روند درمان و نوع درمان انتخابی نداشتند.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد که ترس و اضطراب، نداشتن اطلاعات کافی در زمینه بیماری و مشکلات مالی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر مشارکت بیماران در درمان میباشد.
احمد کرمیتنگبرد سفید، محسن شمس، حمیدرضا غفاریانشیرازی، علیکرم علمداری، هاجر زمانی حبیب آباد،
دوره ۲۹، شماره ۴ - ( ۵-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: تالاسمی ماژور یک بیماری خونی ژنتیکی مزمن است. این بیماری باعث خستگی در افراد میشود و بر جنبههای مختلف زندگی این افراد تأثیرگذار است، لذا هدف از این مطالعه تعیین و تأثیر مداخله مبتنی بر الگوی مراقبت مشارکتی بر وضعیت خستگی بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور بود.
روش بررسی: این یک مطالعه کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی شده و یک سوکور بوده که در سال۱۳۹۸ بر روی ۹۰ نفر از بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور مراجعه کننده به بخش تالاسمی بیمارستان شهید بهشتی یاسوج انجام گرفته است. نمونهگیری به صورت تصادفی ساده بوده و بیماران به دو گروه ۴۵ نفره مداخله و کنترل تقسیم شدند، ابتدا آزمون تعیین نمره وضعیت خستگی از دو گروه اخذ شد، ابزار جمعآوری دادهها شامل اطلاعات جمعت شناختی و پرسشنامه سنجش چند بعدی خستگی مولتی دایمنشنال فتیگواینمنتری (MFI ) بوده و سپس برای گروه مداخله آموزش مبتنی بر الگوی مراقبت مشارکتی طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای برگزار شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمونهای آماری کای دو، تی مستقل، تی زوجی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد میانگین سنی کلی بیماران ۷۳/۶ ± ۲/۲۲ سال است و از نظر جمعیت شناختی بین گروهها تفاوت معنیداری مشاهده نشد. میانگین نمره وضعیت خستگی بین دو گروه مداخله و کنترل پس از مداخله نسبت به قبل از مداخله تغییرمعنیداری نداشته است، همچنین بعد از مداخله در نمره ابعاد خستگی تفاوت معنیداری بین دو گروه آزمون و کنترل مشاهده نشد(۰۵/۰<p).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که پس از اتمام مداخلات پژوهشی در گروه آزمون و کنترل، تغییرات میانگین نمره کلی وضعیت خستگی بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور، از نظر آماری معنیدار نیست. بر این اساس، الگوی مراقبت مشارکتی باعث بهبود وضعیت خستگی بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور نگردید.