سیده راضیه ذاکریان زاده، قادر زاده باقری، علیرضا مارد پور،
دوره ۲۸، شماره ۵ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: عوامل فردی و اجتماعی متفاوتی در بهزیستی، سلامت روان و عملکرد مطلوب تأثیرگذار است و مداخله مؤثر برای بهبود و ارتقای آنها ضروری به نظر میرسد، لذا هدف از این مطالعه تعیین و بررسی اثر آموزش مبتنی بر روانشناسی مثبت(مدل پرما) بر جهتگیری آینده و خودکارآمدی دانشآموزان دختر بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع نیمهتجربی با استفاده از روش پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل بود که در سال ۱۴۰۱ـ۱۴۰۰ انجام شد. در پژوهش حاضر گروه آزمایش تحت آموزش بسته پرما و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. جامعه آماری کلیه دانشآموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر یاسوج در این سال بود. روش نمونهگیری، خوشهای چند مرحلهای و ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه جهتگیری آینده است که ماگیو و همکاران، آن را طراحی کردهاند و مقیاس خودکارآمدی دانشآموزان موریس بود. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمونهای آماری تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: بر پایه نتایج پژوهش، اثر مدل پرما بر جهتگیری آینده در گروه مداخله پرما و کنترل در پس آزمون معنیدلر و مثبت است، یعنی آموزش مبتنی بر روانشناسی مثبت به بهبودِ جهتگیری آینده و تابآوری در پسآزمون منجر میشود. یافتهها همچنین نشان داد که اثر آموزش مدل پرما بر خودکارآمدی دانشآموزان در پسآزمون معنیدار است، یعنی آموزش مبتنی بر روانشناسی مثبت به افزایش مؤلفههای شناختی، انگیزشی و فراشناختی خودکارآمدی منجر میشود(۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش، باید به فرآیندهای برنامهریزی و اجرای مداخله و تلفیق هر دو ویژگی مثبت و منفی عملکرد انسان توجه بیشتری شود، چرا که آموزش و تمرین مبتنی بر روانشناسی مثبت متمرکز بر آگاهی، میتواند مبنای طراحی و اجرای بسیاری از مداخلات باشد.