[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
بانک ها و نمایه نامه ها::
فرم پیش نیاز ارسال مقاله::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
بانک ها و نمایه ها
DOAJ
GOOGLE SCHOLAR
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۱۲ نتیجه برای اکبری

دکتر اصغر اکبری، محمد حسینی‌فر، نرجس خیرآبادی، پروانه جهانشاهی ‌جواران،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده

چکیده: مقدمه و هدف: سندرم درد پاتلوفمورال یکی از شایع‌ترین اختلال‌های مفصل زانو در بزرگسالان است. برخی مواقع این بیماری مزمن شده و فعالیت‌های فرد را محدود میکند. این مطالعه به منظور مقایسه تأثیر تمرین ‌درمانی با تحریک الکتریکی عصب از طریق پوست در بهبود درد و عملکرد بیماران با سندرم درد پاتلوفمورال انجام گردید. مواد و روش‌ها:‌ این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور در کلینیک‌های فیزیوتراپی زاهدان در سال ۱۳۸۶ انجام شد. ۳۲ بیمار با تشخیص سندرم درد پاتلوفمورال مورد مطالعه قرار گرفتند. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه مساوی تمرین درمانی شامل؛ ورزشهای کششی و تقویتی عضلات ران، زانو و ساق و تحریک الکتریکی عصب از طریق پوست قرار گرفتند. درد با مقیاس اندازه‌گیری دیداری درد، عملکرد زانو با مقیاس کاوس، محیط ران با متر نواری و دامنه حرکتی با گونیامتر قبل و پس از درمان اندازهگیری شدند. برنامه درمان برای هر دو گروه شامل؛ ده جلسه، هر هفته سه جلسه و هر جلسه حدود یک ساعت بود. از آزمون‌های تی مستقل، مان‌ویتنی، تی زوج و ویلکاکسون به ترتیب برای مقایسه نتایج قبل و بعد درمان بین ‌گروهی و درون‌ گروهی، در محیط نرمافزار SPSS استفاده گردید. یافته‌ها: میانگین نمره عملکرد زانو در گروه تحریک الکتریکی از ۲۵/۱۹± ۵۳/۱۰۰ به ۲۵/۱۸±۸۷/۱۳۰ و در گروه تمرین درمانی از ۶۹/۲۲±۶۷/۱۰۷ به ۱۱/۱۵± ۴۷/۱۳۱ افزایش یافت (۰۰۱/۰=p). در هر دو گروه میانگین نمرات زیر گروههای عملکرد زانو شامل؛ علایم سوبژکتیو، درد، محدودیت عملکرد، فعالیت‌های ورزشی و شیوه زندگی بهبودی نشان داد (۰۵/۰p<). درد و دامنه حرکتی فلکسیون زانو در هر دو گروه بهبودی پیدا کرد (۰۵/۰p<). افزایش دامنه حرکتی فلکسیون زانو بعد از درمان در گروه تمرین درمانی بیشتر از گروه تحریک الکتریکی بود(۰۰۸/۰=p). نتیجه‌گیری: هر دو برنامه تحریک الکتریکی عصب از طریق پوست و تمرین درمانی در درمان سندرم درد پاتلوفمورال مؤثر هستند، اما تمرین درمانی در افزایش دامنه حرکتی فلکسیون زانو مؤثرتر است. واژه‌های کلیدی: سندرم درد پاتلوفمورال، تمرین درمانی، تحریک الکتریکی، عملکرد زانو
احمد امیری، عبدالله قاسم پور، صمد فهیمی، عباس ابوالقاسمی، ابراهیم اکبری، عبدالصمد آق، علی فخاری،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: از جمله عوامل هیجانی دخیل در اختلال وسواس فکری‌ـ عملی بازشناسی بیان چهره‌ای هیجان می‌باشد. هدف این مطالعه مقایسه بازشناسی بیان چهره‌ای هیجان در بیماران مبتلا به وسواس فکری ـ عملی و افراد بهنجار بود. روش بررسی: در این مطالعه علی‌ـ مقایســه‌ای تعداد ۲۰ فرد مبتلا به وسواس فکری‌ـ عملـــی و ۲۰ فرد بهنجار بــــه روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از مصاحبه بالینی ساختار یافته و آزمون بازشناسی حالات چهره‌ای هیجان استفاده شد. داده‌ها با آزمون‌های آماری آنالیز واریانس چند متغیره، مجذور کای و تی مستقل تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌‌ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه از لحاظ بازشناسی بیان چهره‌ای هیجان تفاوت معنی‌داری وجود دارد(۰۵/۰>p)، به طوری که افراد بهنجار از لحاظ متغیر فوق در وضعیت بهتری از افراد مبتلا به وسواس قرار داشتند. نتیجه‌گیری: این نتایج نشان داد، نقص در بازشناسی بیان چهره‌ای هیجان سازه‌ای است که می‌تواند در تشدید علایم اختلالات وسواس فکری ـ عملی نقش بسزایی داشته باشد.
سامان اکبریی علی آباد ، سیید حسام الدیین نبویی زاده، ، سید علیی موسویی زاده، ابوالقاسم هادیی نییا،
دوره ۱۸، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده

چکییده زمیینه و هدف: با توجه به نقش سلول‌ های ائوزنوفیل و آنتی بادآنتی‌بادیIgE در پاتوژنز بیماری آسم، هدف این مطالعه تعیییین ارتباط بیین سطح سرمیی آنتیی بادیی IgE توتال و درصد سلول هاسلول‌هایی ائوزنوفییل با بییماریی آسم بود. روش بررسیی: این مطالعه مورد-ـ شاهدیی در سال۱۳۹۲ بر روی۳۰ بیمار مبتلا به آسم مراجعه کننده به کلینییک شهید مفتح شهر ییاسوج که ابتلای آنها به بیماری به وسیله متخصص مربوطه تایید تأیید شده بود، به عنوان گروه مورد و ۳۰ نفر از افراد سالم که سابقه بیماری تنفسی و یا ابتلا به بیماری‌ های انگلی را نداشتند، به عنوان گروه شاهد، انجام شد. پس از تکمیل پرسشنامه محقق ساخته شامل؛ اطلاعات دموگرافیک و وضعیت بالینی بیماران، از افراد هر دو گروه ۲ سی‌ سی خون اگزالاته و ۲ سی‌ سی خون لخته گرفته شد. درصد سلول هاسلول‌های ائوزنوفیل با دستگاه سل کانتر و میزان آنتی بادآنتی‌بادی IgE توتال با روش الایزا اندازه گیری شدند. داده ها با آزمون های آماری توصیفی، آزمون دقیق فیشر و تست تیی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ ها: در ۳۴ درصد از بییماران مبتلا به آسم و ۲۰ درصد از افراد گروه شاهد مییزان IgE توتال بالاتر از حد طبییعیی بود، هم چنین ۳۶ درصد از بییماران ائوزنوفییل بالایی ۴ درصد داشتند، در حالیی که در افراد گروه شاهد هییچ مورد مثبتیی ییافت نشد(۰۵,۰۰۵/۰>p). بین درصد سلول هاسلول‌های ائوزنوفیل و مییزان علاییم بیماری آسم و شدت آن و هم‌ چنیین بیین مییزانIgE توتال و درصد ائوزنوفییل‌ ها در بییماران مبتلا به آسم ارتباط معنی‌ داری مشاهده شد(۰۵.۰۰۵/۰>(p. نتییجه‌ گییریی: مییزان آنتیی‌ بادیی IgE توتال و درصد سلول هاسلول‌هایی ائوزنوفییل در مبتلاییان به آسم بالا میی‌ باشد. با توجه به ارتباط ایین دو فاکتور با علاییم و شدت بییماریی میی‌ توان در پییش آگهیی و کنترل درمان بییماریی از ایین دو فاکتور استفاده نمود. واژ هایی کلییدیی: آسم، آنتیی‌ بادیی IgE، ائوزنوفییل
فاطمه شاکرمی، محمد تقی اکبری، شهره زارع کاریزی، فرزام عجمیان،
دوره ۱۹، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: منظور از سقط تکراری وقوع ۲ یا ۳ بار سقط متوالی خود به خودی، قبل از هفته ۲۰ می‌باشد. علل متعدی در ایجاد سقط تکراری در زنان نقش آفرینی می کنند که از آن جمله می توان به مشکلات انعقادی اشاره نمود. هدف این مطالعه تعیین ارتباط پلی‌مورفیسم D/I ژن آنزیم مبدل آنژیوتانسین با سقط مکرر جنین بود. روش بررسی: در این مطالعه مورد ـ شاهدی، ۱۰۰ بیمار با سابقه سقط(حداقل دو بار) به عنوان گروه مورد و ۱۰۰ خانم سالم بدون سابقه سقط به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. برای بررسی پلی مورفیسم‌های ژن آنزیم مبدل آتزیوتانسین(D/I) واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز با جفت پرایمر طراحی شده انجام شد. داده‌ها با آزمون آماری مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: ژنوتیپ I/I در افراد گروه مورد دارای فراوانی ۷ درصد بود، در حالی که در گروه شاهد هیچ موردی مشاهده نشد(۰۵/۰p<). هم‌چنین فراوانی آلل I در گروه مورد و شاهد به ترتیب ۶/۳۶ و ۲۴ درصد بود(۰۵/۰p<). نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد، ارتباطی بین ژنوتیپ D/D و آلل D با سقط مکرر جنین وجود ندارد.
رحیم محمدی، قادر جلیلزاده - امین، ملیکا اکبری،
دوره ۲۲، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده :
 زمینه و هدف:  التیام زخم حاصل واکنش پیچیده وقایع سلولی و بیوشیمیایی می‌باشد که منجر به بازیابی انسجام بافتی و قدرت کششی آن می­گردد. هدف از این مطالعه ارزیابی فعالیت ترمیمی‌ سینئول در مدل زخم تمام ضخامت پوست موش رت بود.
 
روش بررسی: در این مطالعه تجربی از ۴۰ سر رت برای ارزیابی روند التیام بر اساس مطالعه‌های پلانی متری و بیومکانیکی در یک دوره ۲۱ روزه بعد از جراحی استفاده شد. جهت ارزیابی پلانی متری ۲۰ سر رت سالم به طور تصادفی به ۵ گروه ۴ تایی، شامل گروه کنترل ( فقط ایجاد زخم باز)، گروه شاهد (زخم باز با پماد پایه)، گروه تیمار یک با ۲۵/۰، گروه تیمار دو با ۵/۰ و گروه تیمار سه با ۱ درصد پماد سینئول تقسیم‌بندی شدند. درصد کاهش سطح زخم در تمامی‌ گروه‌ها در روزهای ۳، ۶، ۹، ۱۲، ۱۵، ۱۸ و ۲۱ با گرفتن عکس به وسیله دوربین دیجیتالی و محاسبات پلانی متری اندازه‌گیری گردید. جهت مطالعه بیومکانیکی ۲۰ سر رت به طور تصادفی در ۵ گروه ۴ تایی به همان شیوه قبل تقسیم‌بندی شدند. در روز ۹ نمونه‌ها جهت ارزیابی بیومکانیکی با فراسنجه‌های  نقطه تسلیم ، حداکثر قدرت کششی،  حداکثر انرژی جذب شده و سفتی گرفته و بررسی شدند. در خصوص انقباض زخم مقادیر به دست آمده با استفاده از تست اندازه‌گیری مکرر آنوا و در مطالعه بیومکانیکی مقادیر به دست آمده باآنوا یک‌طرفه مورد ارزیابی قرار گرفت.
 
یافته‌ها: در گروه تیمار ۲   فرا سنجه‌های بیومکانیکی نقطه تسلیم(۱۰/۰±۴۹/۱)، حداکثر قدرت کششی (۱۱/۰±۶۴/۱)، حداکثر انرژی جذب شده(۳۲/۰±۷۴/۱) و سفتی بافت( ۱۱/۰±۷۴/۱) ترمیم یافته تفاوت معنی­داری با گروه کنترل، گروه تیمار ۱ و تیمار ۳ داشت (۰۰۲/۰=p). پس از بررسی نتایج حاصل از استعمال پمادهای مختلف حاوی ۸ـ۱ سینئول بر روی زخم پوست رت‌های مورد آزمایش مشاهده گردید که استفاده از پماد ۵/۰ درصد در گروه تیمار ۲ در روزهای ۱۵ (۱۰/۱±۶۷/۵)، ۱۸(۴۰/۰±۷/۲) و ۲۱(۳۸/۰±۳۰/۰) باعث افزایش بیشتری در میزان جمع شدگی زخم و کاهش مساحت زخم در مقایسه با سایر گروها گردید. به طوری که پماد ۵/۰ درصد در گروه تیمار ۲ (۳۸/۰±۳۰/۰)میزان جمع شدگی سریع‌تر و بیشتری نسبت به گروه های دیگر داشت (۰۰۲/۰=p).
 
نتیجه‌گیری: پماد حاوی سینئول نیم درصد در زخم‌های باز به دلیل افزایش روند جمع شدن زخم و کاهش زمان لازم برای پر کردن زخم به وسیله بافت جوانه‌ای می‌تواند مفید باشد.
 
 
محمد جواد آقاجانی، بهمن اکبری، جواد خلعتیری، عباس صادقی،
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: دانشجویان با مشکلات هیجانی و استرس­های زیادی روبرو هستند که سازگاری و کیفیت زندگی آنان را تحت تأثیر قرار می­دهد. یکی از مواردی که سلامت آنان را تهدید می­کند، شکست عاطفی است. معنی‌درمانی یکی از رویکردهای مطرح در زمینه درمان مشکلات روانشناختی است که کارایی آن در حل بسیاری از مشکلات عاطفی به اثبات رسیده است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی معنی‌درمانی بر نشانگان ضربه عشق و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان دانشجویان دختر دارای تجربه شکست عاطفی انجام شد.
 
روش بررسی:  در این پژوهش نیمه‌تجربی و از طرح پیش­آزمون­ـ پس­آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه پژوهش دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی‌واحد رشت در سال تحصیلی ۱۳۹۶ـ۱۳۹۵ بودند که از طریق نمونه‌گیری در دسترس تعداد ۳۰ نفر به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. هر دو گروه قبل از اجرای مداخله درمانی،  پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان و ضربه عشق راس را تکمیل کردند. گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای تحت مداخله معنی‌درمانی به شیوه گروهی قرار گرفت، اما گروه کنترل هیچ مداخله‌ای دریافت نکرد. داده‌ها با استفاده از روش‌های آمار توصیفی و به وسیله آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری(مانکوا) تجزیه و تحلیل شدند.
 
 
یافته‌ها: تحلیل کوواریانس چندمتغیره برای نشانگان ضربه عشق(۶۹/۵=F)، کم اهمیت جلوه دادن(۵۱/۱۸۱F=)، ارزیابی مجدد(۲۵/۲۳۲F=)، برنامه‌ریزی مجدد(۲۷/۳۶۶F=)، تمرکز مجدد(۳۴/۳۹۹ F=)، پذیرش(۹۵/۱۱F=)، ملامت دیگران(۲۵/۳۰۷F=)، فاجعه‌پنداری(۵۳/۵۱F=)، نشخوار ذهنی(۱۱/۶۳F=)، و ملامت خود(۲۰/۵۱F=) نشان داد بین دختران گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی‌داری وجود دارد(۰۰۱/۰=p). با توجه به نمرات پس آزمون گروه‌های آزمایش و کنترل در این دو متغیر مشخص گردید، معنی‌درمانی موجب کاهش نشانگان ضربه عشق، کاهش راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان و افزایش راهبردهای سازگار تنظیم شناختی هیجان در دختران گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس‌آزمون شده بود.
 
نتیجه­گیری: نتایج نشان داد که شرکت در جلسه‌های معنی‌درمانی گروهی می­تواند در کاهش نشانگان ضربه عشق و افزایش مهارت تنظیم شناختی هیجان دختران دچار نشانگان ضربه عشق تأثیرگذار باشد، لذا می­توان با ارتقاء معنی‌داری زندگی، توان مقابله افراد در برابر فشارهای روانی و هیجان‌های منفی را افزایش داده و از این طریق زمینه سلامت بیشتر آنان را فراهم نمود. 
 
 
 
محمدجواد آقاجانی، بهمن اکبری، جواد خلعتبری، عباس صادقی،
دوره ۲۳، شماره ۵ - ( آذر و دی ۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: ورود به دانشگاه همواره با تغییرات عمده‌ای در روابط اجتماعی، انتظارات و نقش‌های افراد همراه  می‌باشد، که دانشجویان را مستعد به اختلالات روانی و مشکلات مختلف می‌سازد که یکی از عمده‌ترین آنها، ضربه‌های عاطفی است. معنی‌درمانی یکی از روش‌های درمان مشکلات مختلف ارتباطی و عاطفی است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی معنی‌درمانی به شیوۀ گروهی بر احساس تنهایی و سرسختی روانشناختی دانشجویان دختر دارای نشانگان ضربه عشق انجام شد.
 
روش بررسی: این پژوهش نیمه‌تجربی و از طرح پیش­آزمون­ـ پس­آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه پژوهش دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی‌واحد رشت در سال تحصیلی ۱۳۹۶ـ۱۳۹۵ بودند که از طریق نمونه‌گیری دردسترس تعداد ۳۰ نفر به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای­دهی شدند. هر دو گروه قبل از اجرای آموزش، پرسشنامه احساس تنهایی و سرسختی روانشناختی را تکمیل کردند. گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای تحت مداخله معنی‌درمانی به شیوه گروهی قرار گرفت، اما گروه کنترل هیچ مداخله‌ای دریافت نکرد. داده‌ها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و به وسیله آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه(مانکوا) تجزیه و تحلیل شدند.
 
یافته‌ها: تحلیل کوواریانس چندمتغیره برای احساس تنهایی(۷۶/۹=F) و سرسختی روانشناختی (۸/۲۱=F) نشان داد بین دختران گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی‌داری وجود دارد(۰۰۱/۰=p). با توجه به نمرات پس‌آزمون گروه‌های آزمایش و کنترل در این دو متغیر مشخص گردید، معنی‌درمانی موجب کاهش احساس تنهایی و افزایش سرسختی روانشناختی در دختران گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس‌آزمون شده است.
 
نتیجه­گیری: نتایج نشان داد که شرکت در جلسه‌های معنی‌درمانی گروهی می­تواند در کاهش احساس تنهایی و افزایش سرسختی روانشناختی دختران دچار نشانگان ضربه عشق تأثیرگذار باشد، بنابر این می­توان با ارتقاء سطح معنی‌داری زندگی و معناجویی افراد، ضمن افزایش توان مقابله افراد در برابر فشارهای روانی، احساس تنهایی آنان را کاهش داد.
 
 
 
فریده انصاری، لیلا اکبری، شهناز کهن،
دوره ۲۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: در میان زنان شاغل، پرسنل حرفه سلامت نسبت به زنان شاغل سیر حرفه‌ها بیشتر در معرض عوامل محیطی و شرایط کاری نامطلوب قرار دارند. گروه بزرگی از پرسنل حرفه سلامت را پرستاران و پرسنل اتاق عمل تشکیل می‌دهند که به ارایه خدمت در بیمارستان‌ها می‌پردازند. بدین منظور پژوهش حاضر، با هدف تعیین تأثیر شرایط نامطلوب کاری بر میزان بروز سقط خود به خودی در کارکنان اتاق عمل و پرستاران بخش‌های بیمارستان‌های آموزشی شهر اصفهان انجام گرفت.
 
روش بررسی: این یک مطالعه تحلیلی گذشته نگر می‌باشد، جامعه آماری شامل ۳۰۰ زن شاغل در بخش‌های پرستاری و اتاق عمل بیمارستان‌های آموزشی درمانی شهر اصفهان طی سال‌های ۱۳۹۷ـ ۱۳۹۶ بود و با روش نمونه‌گیری سرشماری انتخاب شد. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه محقق ساخته بود. پرسشنامه در ۳ بخش عمده شامل؛ مشخصات مربوط به کل بارداری­ها و اطلاعات دموگرافیک جهت بررسی ساختار جمعیت ‌شناختی گرو‌هی مورد مطالعه، عوامل شغلی و پیامد بارداری در طول آخرین بارداری تنظیم شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری تی‌تست، کای دو و من‌ویتنی انجام شد.
 
یافته‌ها: در این پژوهش، ۱۳ نفر(۷/۸ درصد) از زنان شاغل در اتاق عمل و ۱۲ نفر(۱/۸ درصد) از زنان شاغل در بخش­های پرستاری سابقه بروز سقط خود به خودی در آخرین بارداری داشتند که از نظر آماری اختلاف معنی‌دار نبود(۸۵/۰=p). ۱۱۱ نفر از کارکنان اتاق عمل(۷۴ درصد) بیش از ۳ ساعت یستادن، ۴۲ نفر(۱/۲۸ درصد) بیش از ۴۴ ساعت کار در هفته و ۵۷ نفر(۳۸ درصد) محیط ناآرام با سروصدای تقریباً ثابت را تجربه کردند. گروه اتاق عمل به نسبت بیشتری با گازهای بیهوشی(۹۸ درصد)، عوامل استریل کننده(۹۴ درصد) و اشعه x(۹۷درصد) مواجهه بودند که از نظر آماری معنی‌دار بود(۰۵/۰p<). با وجود تفاوت در اغلب موقعیت­های نامطلوب کاری، اختلاف معنی‌داری بین بروز سقط خود به خودی در دو گروه مشاهده نشد(۸۵/۰=p).  
 
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، میزان بروز سقط خود به خودی در گروه شاغل در اتاق عمل نسبت به زنان شاغل در بخش‌های پرستاری اختلاف معنی‌داری نداشت.   
 

داریوش ایرانی، علی اصلاحی، فتانه جمشیدی، علی اکبری، مهرداد سالاری، اشکان پناه، شهریار ضیغمی، بهاره ابراهیمی، علی کرمی،
دوره ۲۶، شماره ۳ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: رزکسیون پروستات از طریق مجرای ادراری(TURP)، نوعی جراحی تلسکوپی در درمان هیپرپلازی خوش­خیم پروستات می­باشد که از عوارض آن، احساس ناخوشایندی ناشی از وجود سوند کاتتر ادراری است. بررسی‌ها نشان دادند که  آنتاگونیست گیرنده‌های موسکارینی و اپیوئیدها می‌توانند بروز و شدت این احساس ناخوشایند را کاهش دهند. لذا هدف از این مطالعه، تعیین و تأثیر بلاک موضعی پروستات با استفاده از بوپیواکائین بر احساس ناخوشایند ناشی از کاتتر مجرای ادراری بعد از عمل جراحی رزکسیون پروستات از طریق مجرا بود.
 
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی دوسوکور تصادفی شده می‌باشد. جامعه آماری شامل ۴۲ بیمار برنامه‌ریزی شده برای TURP در بیمارستان­های دانشگاه علوم پزشکی شیراز بود. بیماران به دو گروه یک(گروه درمان با بوپیواکائین( ۵/۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم) به روش ترانس پرینیال در فضای پری­پریوستاتیک دو طرف) و دو(گروه کنترل) تقسیم شدند. در این مطالعه میزان ناخوشایندی تا زمان خروج از ریکاوری هر نیم ساعت، مدت زمان رسیدن امتیاز آلدریت(Aldrete)به ۹ و میزان نارضایتی ناشی از سوند مجرای ادراری در بیماران جراحی رزکسیون پروستات از راه مجرا، مورد ارزیابی قرار گرفت. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از آزمون‌های آماری کولموگروف ـ اسمیرنوف، تی تست و من ویتنی تجزیه و تحلیل شدند.
 
یافته­ها: هر دو گروه مطالعه از نظر مشخصات پایه مشابه بودند. میزان نارضایتی ناشی از کاتتر مجرای ادراری پس از جراحی ارزیابی شد و تفاوت معنی‌داری ببین این دو گروه مشاهده شد. میانگین مدت زمان حضور بیماران در اتاق ریکاوری در گروه دو به صورت معنی‌داری بیشتر از گروه یک بود(۱۶۵/۰p≤) و این بیماران در بازه زمانی طولانی­تری به اسکور امتیاز آلدریت(Aldrete) به ۹ رسید. میانگین مدت زمان حضور بیماران گروه کنترل در اتاق ریکاوری ۴۵/۵۶±۸۱/۱۱۸ دقیقه و در گروه درمان ۹۰/۲۷±۱۴/۹۷ دقیقه بوده است.  میزان مصرف مورفین میان دو گروه از لحاظ آماری تفاوت معنی‌داری نداشت و عارضه خاصی نیز در هردو گروه مشاهده نشد.
 
نتیجه­گیری: استفاده از بوپیواکائین به منظور بلاک موضعی پروستات در بیماران جراحی رزکسیون پروستات می­تواند احساس ناخوشایندی ناشی از وجود سوند ادراری، مدت زمان حضور در بخش ریکاوری و میزان نارضایتی بیماران بخش ریکاوری را کاهش می­دهد.
 
حبیب اله رضایی، محمد طهماسبی سی سخت، نسرین دهقانی، سمیه اکبری فارمد،
دوره ۲۷، شماره ۵ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: یادگیری از طریق همتایان یک روش آموزشی است. پژوهش‌های بسیاری در خصوص یادگیری به کمک همتایان انجام شده است، اما مشخص نیست که چه تعداد از دانشکده‌های پزشکی شکل‌های مختلف یادگیری به کمک همتایان را مورد استفاده قرار می‌دهند و مدل و ویژگی‌های یادگیری به کمک همتایان در مطالعه آنها چگونه بوده است. با توجه به عدم وجود مطالعه‌ای جامع در خصوص تبیین مشخصه‌های یادگیری به کمک همتایان؛ هدف از این پژوهش تعیین و تبیین مشخصه‌های یادگیری به کمک همتایان بود.
روش بررسی: این مطالعه به صورت کیفی با روش تحلیل محتوای قراردادی در سال ۱۴۰۰ انجام گرفت. در ابتدا مصاحبه نیمه ساختارمند با ۵ عضو هیات علمی متخصص آموزش پزشکی که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند انجام و پژوهش‌های خارجی و داخلی انجام شده در خصوص تدریس به کمک همتایان گردآوری، و ویژگی‌های تدریس به کمک همتایان از مصاحبه‌ها و مقالات به کمک تکنیک تحلیل محتوای کیفی استخراج شد. مصاحبه‌ها وارد نرم‌افزار مکس کیودا ورژن ۱۰ شد و تحلیل داده‌ها با استفاده از روش تحلیل محتوای گرانهایم انجام شد.
یافته‌ها: یافته‌ها شامل یک طبقه اصلی، ۱۳ زیر طبقه و ۹۲ کد استخراج شده بود،  زیر طبقات شامل مشخصه‌های همتا، فرد ارایه دهنده آموزش یا دریافت کننده آموزش همتایان، نحوه ارایه آموزش به همتایان یا دریافت آموزش از همتایان، برنامه‌ریزی برای آموزش به کمک همتایان، ارزشیابی آموزش ارایه شده به وسیله همتایان، نظارت بر ارایه یا دریافت آموزش از همتایان، درخواست دهنده ارایه یا دریافت آموزش از همتایان، مکان ارایه یا دریافت آموزش از همتایان، موضوع ارایه یا دریافت آموزش از همتایان، داشتن طراحی آموزشی، رعایت حقوق مادی و معنوی همتایان، رضایت آگاهانه همتایان، مزایای استفاده از همتایان بود.
نتیجه‌گیری: مشخصه های یادگیری به کمک همتایان مستخرج در این طرح به ایجاد پرسشنامه‌ای برای بررسی وضعیت یادگیری به کمک همتایان به ویژه در دانشجویان رشته پزشکی در بیمارستان های آموزشی کمک شایانی خواهد نمود.
 
نرجس اکبری، مرضیه محمدی مقدم، سجاد عابدزاده، فرشته عثمانی،
دوره ۲۷، شماره ۶ - ( ۸-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: ایجاد و استمرار زخم حاصل از جراحی می‌تواند عوارض گوناگونی از جمله درد، تورم، التهاب، عفونت، اختلال عملکرد، تأخیر در پروسه درمانی و عدم زیبایی به همراه داشته باشد. لذا هدف از این مطالعه تعیین و بررسی تأثیر درمان با لیزر کم توان بر عوارض پس از جراحی افزایش طول تاج بود.

روش بررسی:  این یک مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور می‌باشد که در سال ۱۴۰۰_۱۳۹۹ بر روی ۱۲ نفر از افراد نیازمند جراحی افزایش طول تاج در دو دندان پرمولر در دو سمت فک انجام شد. بلافاصله پس از جراحی، هم‌چنین در روز اول و سوم پس از جراحی هر داوطلب به صورت تصادفی در یک سمت فک تابش لیزر دریافت کرد. در سمت دیگر علی‌رغم قرارگیری دستگاه در دهان تابشی انجام نشد. ادم بافتی و رنگ بافتی در روزهای اول، سوم و هفتم پس از جراحی بررسی شدند. ارزیابی شدت درد نیز ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت پس از جراحی انجام شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های کندال، فریدمن و من‌ویتنی تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: بهبود ادم بافتی در گروه تابش یافته درمقایسه با گروه تابش نیافته طی هفته اول قابل ملاحظه بود(۰۰۱/۰=p)، اما بهبود رنگ بافتی تفاوت قابل ملاحظه‌ای در بین دو گروه نشان نمی‌داد(۵۷/۰=p). تفاوت شدت درد نیز ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت پس از جراحی در بین گروه‌ها قابل ملاحظه نبود(۷۰۷/۰و۸۱۲/۰ و۹۷۴/۰=p) و بهبود شدت درد طی روزهای متوالی نیز در گروه تابش یافته معنی‌دار نبود(۱۶۴/۰=p).

نتیجه‌گیری: در مطالعه حاضر لیزر کم توان تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر بهبود رنگ بافتی و کاهش درد پس از جراحی افزایش طول تاج در گروه مورد مقایسه با گروه شاهد نشان نمی‌داد، اما در بهبود ادم بافتی پس از جراحی مؤثر بود.

 
الهه آذرگون، ایزدپناه قیطاسی، حسین صادقی، اسماعیل پناهی کوخدان، مهدخت عزیزی، قیدافه اکبری،
دوره ۲۹، شماره ۲ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: سیکلوفسفامید دارویی است که به عنوان سرکوب کننده سیستم ایمنی و ضد سرطان برای درمان انواع مختلف سرطان مانند؛ سرطان سینه، لنفوم، لوسمی‌ها استفاده می‌شود. این دارو می­تواند منجر به مسمومیت کبدی شده که به نوبه خود باعث استرس میتوکندری‌یایی، مرگ سلولی و نکروز کبدی می‌گردد. امپاگلیفلوزین یک داروی مسدود کننده ناقل سدیم ـ گلوکز است  که در درمان دیابت استفاده می‌گردد، این دارو هم‌چنین دارای اثرات  آنتی‌اکسیدانی‌ می‌باشد. هدف از این مطالعه تعیین و بررسی تأثیر امپاگلیفلوزین بر مسمومیت کبدی ناشی از سیکلوفسفامید در موش صحرایی نر بود.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی که در سال  ۱۴۰۲در دانشکده پزشکی یاسوج انجام شد، ۲۴ سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در چهار گروه؛ کنترل، دریافت‌کننده سیکلوفسفامید، دریافت‌کننده امپاگلیفلوزین سپس سیکلوفسفامید و دریافت‌کننده سیکلوفسفامید سپس امپاگلیفلوزین تقسیم‌بندی شدند، تیمار گروه‌ها به مدت ۱۱ روز انجام شد. پس از این مدت از رت­ها خون‌گیری و کبد آنها برداشته می‌شد. از نمونه‌هــای خونی پلاسما تهیه و آنزیم‌های کبدی آسپارتات آمینوترانسفراز(AST) و آلانین آمینوترانسفراز(ALT) و همین‌طور آلکالین فسفاتاز(ALP) اندازه‌گیری شد. از نمونه‌های کبدی برای سنجش مقادیر مالون دی‌آلدئید(MDA) و متابولیت‌های نیتریک اکسید(NO) و هم‌چنین پژوهش‌های بافت‌شناسی استفاده گردید. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از آزمون‌های آماری آنالیز واریانس یک طرفه و تست تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند.
 
یافته‌ها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد سیکلوفسفامید باعث افزایش معنی‌دار میزان پلاسمایی آنزیم‌های AST، ALT و سطح متابولیت‌های NO و MDA بافت کبد(۰۰۱/۰p<) و افزایش التهاب، ادم، احتقان و نکروز بافتی در مقایسه با گروه کنترل شد. تجویز امپاگلیفلوزین منجر به کاهش سطح پلاسمایی آنزیم‌هایAST  ،ALT  و سطوح بافتیNO  و MDA  و کاهش تغییرات بافتی در مقایسه با گروه سیکلوفسفامید گردید. هم‌چنین امپاگلیفلوزین چه به عنوان پیشگیری و چه به عنوان درمان تغییرات بافتی را کاهش داد.

نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های این مطالعه، امپاگلیفلوزین باعث کاهش مسمومیت کبدی ناشی از سیکلوفسفامید در موش‌های صحرایی نر شد  که این اثر احتمالاً از طریق کاهش استرس اکسیداتیو ایجاد شده است.   

 

صفحه 1 از 1     

ارمغان دانش Armaghane Danesh
Persian site map - English site map - Created in 0.15 seconds with 38 queries by YEKTAWEB 4712