دکتر شهلا نصراللهی، مریم فرزان مهر، محمد فریادرس،
دوره ۲۶، شماره ۴ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: الیگوهیدرآمنیووس(کاهش مایع آمینوتیک) یک مشکل شایع در بارداری میباشد که با عوارض متعددی همراه میباشد. در این بیماری، علاوه بر مدیریت علت زمینهای، اقدامات درمانی برای کاهش پیامدهای آن ضروری میباشد. هدف از این مطالعه تعیین و مقایسه تأثیر الارژنین و مایع درمانی در مادران باردار مبتلا به الیگوهیدرامینوس بود.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی که در سال۱۳۹۹ در بیمارستان فاطمیه وابسته به دانشگاه علوم پزشکی همدان انجام شد،۵۰ زن باردار باسن حاملگی ۲۸ تا ۳۶ هفته، با بارداری تک قلویی باAmniotic Fluid Index (AFI) کمتر از ۸ سانتیمتر بهطور تصادفی و مساوی، به دو گروه مداخله، ال ارژنین به میزان ۳ گرم دو بار در روز همراه با مایع درمانی(۳ لیتر رینگر لاکتات در ۲۴ ساعت) و گروه کنترل مایع درمانی به تنهایی بین ۱ تا ۴ هفته بر اساس سن حاملگی و میزان AFI داده شد. تغییرات حجم مایعات آمینوتیک قبل و بعد از مداخله و پیامدهای بارداری در دو گروه بررسی و مقایسه شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی مستقل، تی زوجی و کای اسکوئر تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: پس از مداخله میانگینAFI در گروه کنترل ۸۶/۰±۴۴/۵ و در گروه مداخله ۵۱/۱±۲۸/۸۵ سانتیمتر افزایش پیدا کرد(۰۰۱/۰=p). میانگین AFI در هر دو گروه نسبت به قبل مداخله افزایش معنیداری نشان دارد، اما در گروه مداخله بیشتر بود. میانگین سن حاملگی در گروه مداخله در پایان مطالعه نسبت به گروه مایع درمانی افزایش معنیداری پیدا کرد(۷۱/۰±۲۴/۳۵ در برابر ۵۹/۰±۷۲/۳۶ ). میانگین آپگار در دقیقه نخست و دقیقه پنجم در گروه مداخله با اختلاف معنیداری بیشتر بود. سایر پیامدهای بارداری در دو گروه قابلمقایسه بود.
نتیجهگیری: در زنان مبتلا به الیگوهیدرآمنیووس مصرف الآرژنین همراه با مایع درمانی تزریقی با افزایش حجم مایع آمینوتیک میتواند با پیامد بهتری همراه باشد.
حمید نصراللهی، نازنین جوکار، منصور انصاری، محمد محمدیان پناه، احمد مصلایی، شاپور امیدواری، نیلوفر احمدلو،
دوره ۲۷، شماره ۳ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان یک بیماری صعبالعلاج است که امروزه در سرتاسر دنیا جزء اصلیترین علل مرگ و میر است. از آنجا که نحوه مطلع کردن بیمار از ابتلا به سرطان میتواند تأثیر بسزایی بر روحیه بیمار داشته باشد، پژوهشهای مختلف به زوایای بیان خبر بد پرداختهاند. با توجه به این که دیدگاه افراد بسته به فرهنگ هر ملیت متفاوت است و در ایران اغلب خبر ابتلا را به همراه بیمار میدهند، لذا هدف از این مطالعه تعیین و بررسی نظر همراهان بیماران مبتلا به سرطان در مورد لزوم و چگونگی بیان خبر ابتلا به سرطان صعبالعلاج بود.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی ـ مقطعی که در دانشگاه علومپزشکی شیراز انجام شد، پس از انتخاب ۲۰۰ نفر از همراهان بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به کلینیک رادیوانکولوژی درمانگاه امام رضا(ع)، ثبت اطلاعات دموگرافیک افراد و دیدگاه همراهان بیماران بر لزوم و چگونگی بیان خبر بد(از طریق پاسخ به پرسشنامه ای که روایی و پایایی آن قبلا مورد تایید قرار گرفته است) ثبت شد. این پرسشنامه حاوی سوالاتی در مورد تمایل فرد به اطلاع یافتن از بیماری لاعلاج است. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمونهای آماری کای اسکوئر، فیشر، تی و من ویتنی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: طبق نظر اغلب همراهان بیمار، بهتر است بیمار از خبر بد آگاه شود(۶/۸۸ درصد موارد فرد پاسخ دهنده و ۵/۶۶ درصد در صورت ابتلای نزدیکان)، بهتر است اگر بیمار نخواهد نباید اطلاعات به کس دیگری داده شود(۷۴ درصد)، در هنگام گفتن خبر بد بستگان نیز حضور داشته باشند(۵/۶۲ درصد)، بهتر است، ابتدا بستگان در خصوص خبر مطلع شوند(۵۴ درصد)، پزشک باید خبر بد را بگوید(۵۳ درصد)، به صورت حضوری(۵/۸۴ درصد) و در مکان خلوت گفته شود(۵/۷۳ درصد) و میزان اطلاعات بسته به تمایل بیمار داده شود(۶۵ درصد). همچنین نظرات شرکت کنندگان در رابطه با میزان اطلاعات بسته به سن افراد(۰۲/۰=p)، در رابطه با محل اطلاعرسانی بسته به نسبت فامیلی(۰۱۶/۰=p)، در رابطه با شخص اطلاع دهنده نسبت به سطح تحصیلات(۰۱۱/۰=p) و محل سکونت(۰۱۲/۰=p) و در رابطه با نحوه اطلاعرسانی نسبت به شغل فرد(۰۰۱/۰=p) متفاوت بود.
نتیجهگیری: بیشتر افراد معتقد هستند که باید به بیمار در خصوص خبر بد اطلاع داده شود، اما روش ارایه آن نیز دارای اهمیت میباشد. با توجه به یافتههای به دست آمده از مطالعه حاضر، شرایط خاصی که افراد مد نظر دارند مشخص شد، لذا با آموزش لازم به پزشکان در این خصوص، میتوان سبب بهبود نحوه اطلاع دادن خبر بد به افراد و بیماران و کاهش آسیبهای ناشی از آن شد.