[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
بانک ها و نمایه نامه ها::
فرم پیش نیاز ارسال مقاله::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
بانک ها و نمایه ها
DOAJ
GOOGLE SCHOLAR
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۱۶ نتیجه برای موسوی زاده

ابوالقاسم هادی نیا، رویا آریانپور، مهدی مهدی زاده، رضا محمودی، علی موسوی زاده ، حمدالله دلاویز، حمید پرحاجتی، امیر قنبری،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۸ )
چکیده

مقدمه و هدف: تحقیقات نشان داده است که خار مریم میزان بالایی از آنتی‌اکسیدان پلی‌فنلیک را دارا می‌باشد و دارای اثرات حمایتی در بیماری‌های تخریب نورونی است. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی تأثیر عصاره گیاه خار مریم(سیلی مارین) بر میزان GFAP و حافظه فضایی مدل موشی بیماری آلزایمر بود. مواد وروش ها: این پژوهش یک مطالعه تجربی است که در سال ۱۳۸۸ در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج انجام شد. تعداد ۳۰ سر موش نر ویستار انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه مساوی شاهد، درمان و ضایعه تقسیم شدند. موش‌های دو گروه درمان و ضایعه در دستگاه استریوتاکسیک ثابت شده و با تزریق ایبوتونیک اسید محلول در سرم فیزیولوژی در هسته NBM مغز آنها آلزایمری شدند و موش‌های گروه شاهد مورد عمل جراحی قرار گرفته، ولی تزریقی انجام نشد. سپس به موش‌های گروه درمان به میزان ۲۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن آنها از عصاره خار مریم رقیق شده با صمغ عربی ۱ درصد به عنوان حلال به مدت چهار هفته و هر روز خورانده شد. به موش‌های گروه ضایعه دارویی خورانده نشد و به گروه شاهد فقط صمغ عربی ۱ درصد خورانده شد. بعد از ضایعه در روز هفتم و بیست هشتم با استفاده ازآزمون ماز Y ارزیابی رفتاری بر روی همه گروه ها انجام گردید. بعد از پایان آزمون رفتاری میزان GFAP هیپوکامپ مغز حیوانات با متد الایزا اندازه‌گیری شد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزارSPSS و آزمون‌های آماری آنالیز واریانس یک طرفه و آنالیز واریانس برای داده‌های مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: حافظه فضایی در روز هفتم و بیست هشتم در گروه درمان در مقایسه با گروه ضایعه و شاهد به طور معنی‌داری بهبود یافت (به ترتیب ۰۱/۰>p و ۰۰۱/۰>p). میزان GFAP هیپوکامپ در گروه درمان در مقایسه با گروه ضایعه و شاهد نیز اختلاف معنی‌داری را نشان داد(۰۰۱/۰ >p ). نتیجه‌گیری: گیاه خار مریم با دارا بودن خاصیت آنتی‌اکسیدانی می‌تواند منجر به بهبود علایم اختلالات شناختی و رفتاری و هم‌چنین کاهش میزان پروتئین GFAP آستروسیت‌های مغز در مدل موشی بیماری آلزایمر شود.
بهمن شریفی، علی موسوی زاده، مجید اکبرزاده، محمدرضا فامیل تخمه‌چی،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه و هدف: یکی از وظایف مهم قرنیه، ایجاد دید طبیعی به وسیله انعکاس نور بر روی لنز و شبکیه می‌باشد. نقص در سطح این لایه می‌تواند به دلیل عوامل درون‌زاد یا برون‌زاد زیادی مانند؛ تروما، عفونت و سوختگی شیمیایی ایجاد گردد. اصل اساسی در ترمیم نقص سطح چشم، رشد و تمایز سلول‌های جدید لیمبوس و تبدیل شدن آنها به سلول‌های قرنیه می‌باشد. سرم اتولوگ و سرم خون بند ناف حاوی مقدار زیادی فاکتورهای رشد جهت تکثیر، تمایز و بلوغ سلول‌های اپی‌تلیال چشم می‌باشند. هدف از این مطالعه بررسی اثر سرم خون بندناف جنین انسان بر ترمیم زخم قلیایی قرنیه چشم در مدل خرگوشی بود. مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی که در سال ۱۳۸۹ در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج انجام شد، تعداد ۳۲ سر خرگوش بعد از ایجاد زخم به قطر۶ میلی‌متر در مرکز قرنیه یک چشم، به صورت تصادفی در دو گروه ۱۶ تایی قرار گرفتند. گروه اول سرم خون بند ناف جنین و گروه دوم قطره اشک مصنوعی را ۴ بار در روز دریافت نمودند. معاینه با اسلیت لامپ و روزانه برای هر خرگوش به مدت ۱۴ روز انجام پذیرفت. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون آماری اندازه‌گیری‌های مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : متوسط سرعت بهبود زخم بر حسب قطر زخم در گروه مداخله ۷۷/۰ میلی‌متر در روز و در گروه کنترل ۷۳/۰ میلی‌متر در روز بود که تفاوت معنی‌داری بین دو گروه مشاهده شد(۰۵/۰p<). نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که سرم خون بندناف جنین در مقایسه با اشک مصنوعی باعث افزایش سرعت بهبود زخم قلیایی قرنیه در مدل خرگوشی می‌شود.
عبدالرضا رجائی‌فرد، علی موسوی زاده، عزیزالله پورمحمودی، ابراهیم نعیمی، ابوالقاسم هادی نیا، عباسعلی کریمی،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه و هدف: آسم بیماری التهابی مزمن راه‌های هوایی محسوب می‌شود. از هر ۱۳ کودک سنین مدرسه یکی از آسم رنج می‌برد. عوامل زیادی به عنوان عوامل مرتبط با بیماری آسم شناخته و معرفی شده‌اند. هدف از این مطالعه تعیین شیوع آسم و عوامل مرتبط منتخب در کودکان زیر شش سال با دو مدل رگرسیون لجستیک و پروبیت بود. مواد وروش‌ها: این مطالعه مقطعی توصیفی در سال ۱۳۸۹ در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج بر روی تعداد ۶۰۰ کودک زیر ۶ سال با دو مدل رگرسیون لجستیک و پروبیت انجام شد. پرسشنامه مورد استفاده با الگوبرداری از پرسشنامهISSAC تهیه و پایایی آن با انجام مطالعه پایلوت و با محاسبه آلفای کرونباخ برابر ۶۹/۰ تعیین گردید. نمونه‌گیری بر اساس پرونده خانوار به عنوان خوشه و به روش تصادفی خوشه‌ای انجام شد. پرسشنامه به وسیله نیروهای آموزش دیده با پرسش از والدین و سپس ویزیت کودکان تکمیل شد. داده‌های جمع‌آوری شده با نرم‌افزار استستا و مینی تب تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: در این مطالعه شیوع آسم ۳/۱۰ درصد برآورد شد. براساس مدل‌های برازش داده شده به داده‌ها، عواملی مانند؛ جنسیت، تغذیه مادر، تغذیه انحصاری کودک با شیر مادر تا ۶ ماهگی، استعمال دخانیات در منزل به وسیله یکی از اعضای خانواده و سابقه حساسیت تنفسی در خانواده با شیوع آسم کودکان دارای ارتباط معنی‌داری بودند(۰۵/۰p<). هم‌چنین نتایج برازش هر دو مدل به داده‌ها از نظر کارایی مدل تقریباً یکسان و مشابه بود. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد، شیوع برآورد شده بیماری آسم نسبت به متوسط شیوع برآوردی کشور در سطح قابل قبول قرار دارد.از طرفی وجود عامل محافظتی مانند؛ تغذیه انحصاری با شیر مادر می تواند به عنوان راهکاری مناسب درپیشگیری آسم کودکی در برنامه‌های بهداشتی مراقبت کودکان مورد توجه بیشتر قرار گیرد.
ابراهیم نعیمی، ۱جانمحمد ملک زاده، ابوالقاسم هادی نیا، بهمن شریفی، علی موسوی زاده،
دوره ۱۶، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف: فشار خون بالا یک عامل خطر مهم و قابل کنترل برای بیماری های قلبی عروقی محسوب می‌شود، این مطالعه به منظور ارزیابی آگاهی و عملکرد بیماران مبتلا به فشار خون بالا در شهرستان بویراحمد انجام شد. روش بررسی: این مطالعه مقطعی توصیفی در سال ۱۳۸۷ بر روی ۲۳۷ نفر از بیماران مبتلا به فشار خون بالا در شهرستان بویراحمد که به روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای انتخاب شدند، انجام شد. ابزارگردآوری داده‌ها پرسشنامه محقق ساخته بود که پایایی آن در مطالعه پایلوت ارزیابی شد. داده‌ها با روش‌های آمار توصیفی و آزمون آماری مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: میزان آگاهی کلی نمونه‌های مورد بررسی ۵/۷۸ درصد و سطح عملکرد خوب آنان ۵/۳۵ درصد بود. مصرف دارو طبق دستور پزشک ۲/۸۵ درصد، داشتن ورزش و فعالیت بدنی مناسب۲/۴۲ درصد و میزان ترک سیگار۲/۴درصد بود. رابطه بین سواد و آگاهی کلی بیماران و هم‌چنین اختلاف فشارخون قبل و بعد ا ز شناسایی آنان معنی‌دار بود(۰۰۱/۰>p). به طور متوسط فشارخون سیستولیک به ازای هر سال افزایش سابقه فشارخون از زمان تشخیص به میزان ۲۶/۱ میلی‌متر جیوه افزایش یافت (۰۰۱/۰>p).بررسی ارتباط آگاهی و عملکرد نشان داد که با افزایش یک امتیاز در نمره آگاهی ، ۱۲/۰ امتیاز نمره عملکردی افزایش دارد(۰۰۱/۰=p ). نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد، آگاهی جمعیت هدف نسبت به خدمات در نظر گرفته برنامه کشوری هم‌خوانی دارد، ولی عملکرد بیماران در زمینه مصرف منظم دارو، رژیم غذایی، ورزش و ترک دخانیات مطابق استانداردهای برنامه نمی‌باشد.
محسن مؤمنی نژاد، عباسعلی کریمی، علی موسوی زاده، رحیم استوار، بهرام دلگشایی، حمید رضا غفاریان شیرازی،
دوره ۱۸، شماره ۷ - ( ۸-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: تفویض اختیار، انتقال قسمتی از اختیارات و وظایف اجرایی خاص مدیر است که صرف نظر از منشاء آن به زیر‌ دستان و رؤسای واحدها جهت تسریع در انجام امور و تحقق سریع و به موقع اهداف سازمانی واگذار می‌شود. هدف این مطالعه بررسی تفویض اختیار در مراکز بهداشتی درمانی شهرستان بویراحمد از طریق مدل ترکیبی نظام پیشنهادها و شیوه دلفی بود. روش بررسی: این مطالعه مقطعی در دو مرحله انجام شد که در مرحله اول جامعه پژوهش مسئولین مراکز بهداشتی درمانی استان(۵۸ نفر) به روش تمام شماری از طریق پرسشنامه باز پیشنهادهای آنها در خصوص فرآیندهای در خواستی جهت واگذاری گردآوری شد و در مرحله دوم که شیوه دلفی بود پیشنهادها در معرض قضاوت ۳۰ نفر از کارشناسان قرار گرفت. داده‌ها با آزمون‌های آماری کای دو و ضریب همبستگی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: نتایج نشان داد که ۸۵/۷۳ درصد فرآیندهای پیشنهادی را صاحب نظران قابل تفویض دانستند. ۴۰ درصد این فرآیندها در حیطه اداری، ۹۲/۳۶ درصد در حیطه مالی و ۰۸/۲۳ درصد در حیطه بهداشتی بودند. ۸۸ درصد مسئولین واحدها کمتر از ۶ سال سابقه مدیریتی داشتند و هر چه تحصیلات افزایش می‌یافت از عمر مدیریتی آنها کاسته می‌شد. ۶۹/۲۰ درصد تحصیلات دانشگاهی نداشتند و تنها ۲۷ درصد آنها پزشک بودند. نتیجه‌گیری: با مشارکت رده‌های مدیریتی محیطی می‌توان فرآیندهای زیادی را مشخص نمود و با استفاده از شیوه دلفی( نظر صاحب نظران) مواردی که واگذاری آنها از نظر اجرایی امکان پذیر باشد را تعیین نمود. این مدل می‌تواند به عنوان یک روش قابل اعتماد در امر تفویض اختیار به کار گرفته شود. واژه‌های کلیدی: مدیریت مشارکتی، مرکز بهداشت، تفویض اختیار
عبدمحمد موسوی، محسن شمس، مهدی اکبرتبار طوری، حسین فلاح زاده، رشید غفاری، علی موسوی زاده، محمد علی مروتی شریف‌آباد،
دوره ۱۹، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: اثر بخشی سازه‌های مدل فرانظریه‌ای برای تغییر رفتارهایی غذایی به وسیله برخی مطالعه‌ها سئوال برانگیز شده است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط میان سازه‌های خودکارآمدی و موازنه تصمیم‌گیری بود که این دو به عنوان متغیرهای واسطه انتقال در بین مراحل تغییر رفتار پیروی از رژیم غذایی دریافت کالری متعادل در میان زنان چاق و یا دارای اضافه وزن شهر یاسوج بود. روش بررسی: داده‌های پایه این مطالعه توصیفی‌ـ تحلیلی، مربوط به ۴۴۷ زن چاق ویا دارای اضافه وزن بوده و با استفاده از روش خوشه‌ای تصادفی انتخاب شدند. بر اساس مدل فرا نظریه‌ای، افراد در تلاش‌ برای تغییر رفتار، از خلال مجموعه‌ای از مراحل شامل؛ پیش تاملی ، تاملی، آمادگی، عمل و نگهداری عبور می‌کنند و دو سازه مؤثر بر مراحل تغییر رفتار، خودکارآمدی و موازنه تصمیم گیری می‌باشد. متغیرهای دموگرافیک و تن سنجی و همچنین سازه های مراحل رفتار با استفاده از پرسشنامه های روا و پایا مورد سنجش قرار گرفتند. یافته‌ها: از متغیرهای دموگرافیک و تن‌سنجی، فقط توزیع تغییرات سطح سواد قبل از دبیرستان در بین مراحل رفتار(۹۹۰، ~ ۲۵۵=CI ۹۵ درصد، ۵۰۲=OR، ۰۴۷/۰= p) معنی‌دار بوده، تغییرات خود کارآمدی(۰۰۰۱/۰=p ۰۹/۲۷=(۴۲۵/۴F)، موازنه تصمیم‌گیری(۰۰۴/۰=p ۹۸/۳=(۳۹۴/۴F) و فواید تغییر رفتار(۰۰۰۱/۰=p ۳۵/۵=(۴۳۰/۴F) معنی‌داری بودند. تغییرات هزینه‌های تغییر رفتار معنی‌داری نبود(۱۲۳/۰=p ۸۳/۱=(۴۰۰/۴F). نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه، الگویی اختصاصی از سازه‌هایی مانند خودکارآمدی، موازنه تصمیم‌گیری و فواید تغییر را مورد تأیید قرار داد که حرکت زنان در بین مراحل پنج‌گانه تغییر رفتار پیروی از رژیم غذایی دریافت کالری متعادل را پیش‌بینی می‌کردند.
اورنگ ایلامی، صدیقه تاج بخش، سید علی موسوی زاده، راضیه خلقی فرد، ابراهیم نعیمی، ابوالقاسم هادی نیا،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: سیتومگالو ویروس می‌تواند از طریق کانال زایمان و شیر مادر به نوزاد منتقل شود. با توجه به سلامت مادران باردار و اثبات ارتباط عفونت سیتومگالوویروس با سقط جنین و بروز ناهنجاری های جنینی، هدف این مطالعه تعیین سروپروالانس عفونت سیتومگالوویروس در زنان در سنین باروری بود. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی که در سال ۱۳۹۲ روی زنان سنین باروری مراجعه کننده به کلینیک شهید مفتح شهر یاسوج انجام شد، به روش تصادفی ـ طبقه‌ای تعداد ۹۴ زن واجد شرایط (زنان متأهل سنین ۱۷ تا ۴۵ سال) انتخاب شدند. پس از تکمیل پرسشنامه محقق ساخته شامل؛ اطلاعات دموگرافیک و علایم بالینی، از افراد شرکت کننده نمونه خون لخته گرفته شد و تیتر آنتی‌بادی‌های IgG و IgM علیه سیتومگالوویروس با روش الایزا اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری توصیفی و آزمون‌های تی مستقل و مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: تعداد۹۳ نفر(۹/۹۸ درصد) از افراد شرکت کننده در مطالعه دارای تیتر آنتی‌بادی IgG مثبت ضد سیتومگالوویروس بودند، در حالی که که تیترآنتی‌بادی IgM فقط در یک نفر(۱/۱ درصد) در محدوده مرزی بود و سایر موارد منفی بودند. هم‌چنین بین میزان آنتی‌بادی‌های IgG و IgM با متغیرهای دموگرافیک و علایم بالینی بررسی شده ارتباط معنی‌داری مشاهده نشد(۰۵/۰p>). نتیجه‌گیری: تماس با سیتومگالوویروس در زنان در سنین باروری در شهر یاسوج بالا می‌باشد و لزوم مراقبت‌های جدی به منظور پیشگیری از بروز اختلالات و ناهنجاری‌های جنینی در این گروه احساس می‌شود.
فرشاد ترخان، سید علی موسوی زاده، فرزین هادی نیا، ابوالقاسم هادی نیا،
دوره ۲۰، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: واکسیناسیون و تعیین سطح آنتی بادی ضد ویروس عامل هپاتیت ب از اهمیت ویژه ای در کارکنان مراکز بهداشتی-درمانی برخوردار است. چون میزان ایمنی زایی در برابر بیماری به طور مستقیم قابل اندازه گیری نیست، وجود غلظت قابل ردیابی از پادتن در سرم فرد واکسینه شده، معادل مصونیت آن فرد در مقابل بیماری تلقی می شود. هدف این مطالعه تعیین وضعیت ایمنی دانشجویان رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در مقابل ویروس عامل هپاتیت ب بود.

روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی-مقطعی، با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف تعداد۱۲۰ نفر از دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج ورودی سال های ۱۳۸۹-۱۳۸۶ انتخاب شدند. پس از تکمیل پرسشنامه محقق ساخته شامل؛ اطلاعات دموگرافیک و بررسی سوابق واکسیناسیون از آنها ۵ میلی لیتر خون لخته گرفته شد. پس از جدا سازی سرم با استفاده از کیت الایزا میزان آنتی بادی IgG اختصاصی علیه ویروس عامل هپاتیت ب اندازه گیری شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری توصیفی، آزمون مجذور کای و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل شدند.

یافته ها: در۱۶/۷۴ درصد از دانشجویان مورد مطالعه تیتر آنتی بادی IgG اختصاصی علیه آنتی ژن سطحی ویروس عامل هپاتیت ب بیش از ۲۰ واحد بین المللی بر لیتر بوده که  ایمن محسوب شده و در ۱۶/۱۹ درصد از افراد تیتر این آنتی بادی زیر ۱۰ واحد بوده که غیر ایمن بوده و در ۶۸/۶ درصد  تیتر آنتی بادی بین۲۰-۱۰ واحد بود که دارای ایمنی حد مرزی بودند. هم چنین در افرادی که واکسیناسیون را کامل دریافت کرده بودند، میزان مصونیت۶۷/۹۶ درصد بود.

نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد در صورتی که واکسیناسیون علیه ویروس هپاتیت ب کامل انجام شود، میزان مصونیت ایجاد شده بالا خواهد بود.


سکینه عسکری شهید، کامبیز کریم زاده شیرازی، سیدعلی موسوی زاده،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: کودکان کم توان ذهنی نیازمند مراقبتهای بیشتری در مراحل زندگی هستند که خانواده نقش مهمی در کیفیت آن دارد، اما نتایج مطالعات حاکی از سطوح پائین کیفیت زندگی این کودکان و خانواده‌های آنان است. پژوهش حاضر با هدف سنجش کیفیت زندگی در مادران دارای دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر با انگیزه ارایه یک مدل به منظور سنجش کیفیت زندگی و شناخت مولفه‌های مؤثر بر آن طراحی شده است و سعی برآن شده تا توصیف مفهوم کیفیت زندگی خانواده معلول و شاخص‌های تأثیرگذار بر آن، نحوه ارتباط این شاخص‌ها و نحوه سنجش آنها درخانواده دارای فرزند کم توان ذهنی بررسی شود.

روش بررسی: روش تحقیق حاضر روش توصیفی تحلیلی است. حجم نمونه شامل ۷۵ نفر از مادران دارای دختر کم‌توان ذهنی که از طریق نمونه‌گیری سر شماری در این مطالعه شرکت کرده‌اند. با بررسی ادبیات پژوهشی و متون مرتبط با کیفیت زندگی معیارهای مورد نظر استخراج گردید و اطلاعات مطالعه به دنبال کسب رضایت آگاهانه از شرکت کنندگان و به کمک پرسشنامه‌های استاندارد جمع‌آوری شد و با استفاده از تکنیک‌های تحلیلی همبستگی، همبستگی تک متغیره، تحلیل رگرسیون لجستیک وتحلیل مسیر معادلات ساختاری  مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج مبین این مطلب است که عملکرد خانواده(تعامل خانوادگی،والدگری، سلامت روانی وجسمی)، قابلیت‌های مادر(تاب‌آوری و پرخاشگری)، باورهای شخصی کیفیت زندگی خانواده دارای فرزند معلول را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. باورهای شخصی تعیین کننده مهمی‌در کیفیت زندگی است.

نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج الگوسازی معادلات ساختاری و شاخصهای مربوطه می توان استدلال نمود که مدل ارائه شده بر اساس داده های تجربی از برازش مناسبی برخوردار بود و به صورتی مطلوب با مدل مفهومی انطباق دارد.


الهه الهیان بروجنی، اردشیر افراسیابی فر، شهلا نجفی دولت آباد، علی موسوی زاده،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( خرداد و تير ۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: در دهه‌های اخیر استفاده از آموزش رسانه ای جهت کنترل مشکلات بیماران مبتلا به بیماری‌های مزمن مورد توجه کارکنان درمانی قرار گرفته است، اما مطالعه‌های اندکی در زمینه اثربخشی آنها در بهبود کیفیت خواب بیماران مبتلا به آسم برونشیال گزارش شده اند. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش مبتنی بر نمایش فیلم بر کیفیت خواب بیماران آسم برونشیال انجام شده است.
 
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه‌تجربی و جامعه پژوهش آن را کلیه بیماران آسم برونشیال مراجعه کننده به کلینیک آسم شهر بروجن تشکیل دادند. پنجاه و یک بیمار واجد شرایط ورود به مطالعه به روش نمونه‌گیری غیر احتمالی تمام سرشماری انتخاب شدند. نمونه‌های مورد مطالعه بر اساس تخصیص تصادفی بلوکی بین دو گروه آزمون و کنترل تخصیص یافتند. جهت بیماران گروه آزمون، آموزش‌های بیمار از طریق فیلم ۱۵ دقیقه‌ای قابل اجرا به وسیله کامپیوتر، دستگاه دی وی دی و گوشی موبایل اجرا گردید، اما بیماران گروه کنترل فقط مراقبت های روتین را دریافت کردند. از پرسشنامه شاخص کیفیت خواب پیترزبورگ جهت جمع آوری داده‌ها یک هفته قبل از مداخله و یک ماه پس از شروع مداخله استفاده گردید. داده‌های جمع‌آوری شده از طریق آمارهای توصیفی و آزمون‌های آماری تی، کای اسکور، من ویتنی و ویلکاکسون تجزیه و تحلیل شدند. 
 
یافته‌ها: قبل از مداخله تفاوت معنی‌دار آماری در نمره کلی کیفیت خواب و ابعاد آن در دو گروه آزمون و کنترل  مشاهده نشد(۰۶/۰=p). پس از مداخله در نمره کلی کیفیت کلی خواب  و ابعاد کیفیت ذهنی خواب، اختلالات خواب و تأخیر در به خواب رفتن بین دو گروه مورد مطالعه تفاوت معنی‌دار آماری مشاهده گردید(۰۰۱/۰=p)، اما در ابعاد استفاده از داروهای خواب آور، مدت زمان خواب، کفایت خواب و اختلال عملکرد روزانه بین گروه  آزمون و کنترل تفاوت معنی‌داری مشاهده نگردید.
 
نتیجه‌گیری: آموزش مبتنی بر نمایش فیلم توانسته است کیفیت خواب بیماران مبتلا به آسم برونشیال را بهبود بخشد. با توجه به سهولت اجرای این روش آموزشی، ضمن پیشنهاد پژوهش های دیگری جهت ارزیابی تأثیر آن در سایر بیماران مبتلا به بیماری‌های مزمن، به عنوان یک روش آموزش بیمار جهت مراقبت از خود در منزل مورد توجه قرار گیرد.
 
 
 
ساسان دارابی، کامبیز کریم زاده شیرازی، مهدی اکبرتبار طوری، سید علی موسوی زاده، سیما زمانی،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۶ )
چکیده

 
زمینه و هدف: بیماری‌های قلبی ـ عروقی، بیماری‌های غیر واگیر هستند که به وسیله عوامل متعدد ایجاد می‌شوند. امروزه بیماری‌های قلبی ـ عروقی علت اصلی ناتوانی و مرگ ‌و  میر در بسیاری از کشورها به شمار می‌رود و پیشگیری از آن ‌یکی از موارد مورد بحث در سازمان جهانی بهداشت است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر الگوی باور سلامت بر رفتارهای تغذیه‌ای پیشگیری‌کننده از بیماری‌های قلبی ـ عروقی در زنان ۴۵- ۳۰ ساله شهر سی سخت انجام شد.
 
روش بررسی: این مطالعه از نوع کار آزمایی عرصه‌ای بود که بر روی ۱۳۷ زن مراجعه‌کننده به مرکز بهداشتی ـ درمانی شهر سی‌سخت در سال ۱۳۹۵، به روش نمونه‌گیری تصادفی منظم صورت گرفت. جمعیت زنان ۴۵ـ۳۰ ساله تحت پوشش مرکز شناسایی و به ۶ بلوک تقسیم گردید. سپس متناسب با جمعیت هر بلوک، نمونه‌ها به صورت تصادفی منظم انتخاب شدند گردآوری اطلاعات به وسیله پرسشنامه باور سلامت و ثبت ۳ روزه غذا، قبل و دو ماه بعد از آموزش انجام شد. روش‌های آموزشی شامل؛ سخنرانی، پرسش و پاسخ و مشاوره بود و از ابزارهای آموزشی پمفلت، پوستر، کتابچه آموزشی و نمایش فیلم نیز استفاده گردید. بر اساس آنالیز انجام شده محتوای آموزشی تهیه شد. برنامه مداخله ای ۶ جلسه آموزشی مبتنی بر الگوی باور سلامت بود که هفته‌ای یک جلسه برگزار گردید. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری تی مستقل، تی زوجی، همبستگی و تحلیل واریانس تجزیه ‌و تحلیل  شدند.
 
یافته‌ها: بر اساس نتایج، مداخله آموزشی باعث افزایش معنی‌دار نمرات آگاهی و سازه‌های الگوی باور سلامت بجز سازه موانع درک شده گردید(۰۵/۰>p). هم‌چنین میانگین مصرف کالری، کربوهیدرات، چربی، اسیدهای چرب، نمک و گروه‌‌های نان و غلات، کاهش و گروه‌های شیر و لبنیات و سبزیجات افزایش یافت(۰۵/۰ > P).
 
نتیجه‌گیری: با توجه به نقش مؤثر مداخله آموزشی در افزایش آگاهی و بهبود باورهای زنان ۴۵-۳۰ سال، می‌توان نتیجه گرفت که آموزش در این زنان جهت ارتقاء رفتارهای پیشگیری کننده از بیماری‌های قلبی ـ عروقی بسیار مؤثر است. 
 
 
 
سرایل بهزادی نژاد، اردشیر افراسیابی فر، شهلا نجفی دولت آباد، علی موسوی زاده،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: توان بخشی ریوی یکی از ارکان مهم مراقبت از بیماران مبتلا به اختلالات تنفسی می‌باشد. اگرچه شواهد کافی مبنی بر سودمندی تکنیک‌های مختلف توان‌بخشی ریوی وجود دارد، اما اثربخشی ترکیبی این تکنیک‌ها کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر ترکیبی فیزیوتراپی قفسه سینه و تمرین‌های تنفسی بر توانایی بیماران مبتلا به بیماری مزمن انسدادی ریوی در انجام  فعالیت‌های زندگی روزانه انجام شده است.
 
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی می‌باشد. جامعه مطالعه آن شامل بیماران مبتلا به بیماری مزمن انسدادی ریوی بستری در بخش‌های داخلی بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه‌ علوم پزشکی یاسوج در سال ۱۳۹۴ بوده‌اند. ۵۱ بیمار به صورت نمونه‌گیری غیر‌احتمالی انتخاب شده، ولی به روش تخصیص  ‌تصادفی بلوکه بین سه گروه فیزیوتراپی قفسه سینه، تمرین‌های تنفسی و فیزیوتراپی قفسه سینه با تمرین‌های تنفسی تخصیص یافتند. مداخلات به مدت چهارده روز، روزانه سه بار برای بیماران در بیمارستان و منزل انجام شد. داده‌ها از طریق پرسش‌نامه فعالیت‌های زندگی روزانه در سه زمان قبل از مداخله، یک و دو هفته بعد از مداخلات جمع‌آوری گردید. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزارSPSS، از طریق آمار‌های توصیفی و آزمون‌های آماری کروسکال والیس و فریدمن با در نظر گرفتن فاصله اطمینان ۹۵ درصد و سطح معنی‌داری کمتر از ۰۵/۰ تجزیه و تحلیل شدند.
 
یافته‌ها: میانگین نمره کلی فعالیت‌های زندگی روزانه در بیماران گروه فیزیوتراپی قفسه سینه قبل از مداخله۱/۱۰±۶/۴۳ بود که یک هفته و دو هفته بعد از مداخله به ترتیب به میزان ۳/۱۱±۱/۵۷ و ۸/۸±۸/۶۶ افزایش یافته بود. میانگین نمره کلی فعالیت‌های زندگی روزانه در بیماران گروه تمرین‌های تنفسی در سه زمان اندازه‌گیری به ترتیب ۷/۷±۱/۴۱، ۹/۶±۱/۵۵ و ۹/۵±۶۵ بود. در بیماران گروه فیزیوتراپی قفسه سینه توأم با تمرین‌های تنفسی، میانگین نمره فعالیت‌های زندگی روزانه از ۵/۴±۶/۳۶(قبل از مداخله) به ۲/۴±۳/۵۴(زمان دوم) و به ۵/۳±۷/۶۵ (زمان سوم ) افزایش یافت. اگر چه مقایسه درون گروهی تفاوت میانگین در سه زمان اندازه‌گیری، نشان دهنده بهبود فعالیت‌های زندگی روزانه بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله در سه گروه بوده است(۰۰۱/۰=p اما در مقایسه بین گروهی تفاوت معنی‌دار آماری در تأثیر سه مداخله مشاهده نشد(۳/۰= p).
 
نتیجه‌گیری: تأثیر ترکیبی فیزیوتراپی قفسه سینه توأم با تمرین‌های تنفسی بر توانایی بیماران مبتلا به بیماری مزمن انسدادی ریوی در انجام فعالیت‌های زندگی روزانه در مقایسه با تأثیر هر کدام از مداخلات به تنهایی یکسان بوده است. 
 

 
عزیزالله پورمحمودی، الهام حسینی، علی موسوی زاده، محبوبه حسینی کیا،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: سندروم متابولیک در نتیجه عدم تعادل کلی پروسه‌های متابولیکی بدن به وجود آمده که مرگ و میر در اثربیماری‌های قلبی‌ـ عروقی را افزایش می‌دهد. این سندروم اخیراً نظر محقیق حوزه خدمات بهداشتی را به علت اثرات آن بر روی کیفیت زندگی بسیار جلب کرده است. از آنجایی که تفاوت‌های نژادی و تنوع شغلی شیوع سندروم متابولیک را تحت تأثیر قرار می‌دهند، مطالعه حاضر با هدف بررسی شیوع بیماری در کارکنان صنعت نفت گچساران طراحی و اجرا شد.
 
روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی ـ مقطعی بوده که طی سال‌های ۱۳۹۶ـ۱۳۹۵ اطلاعات ۳۶۰ نفر از کارکنان با روش تصادفی ساده، با کمک ابزارهای پرسشنامه، فشار سنج آلپیکادو، قدسنج و ترازوی سکا جمع‌آوی شد. نمونه خون ناشتا جهت انداره‌گیری  تری‌گلیسیرید، قندخون، LDL، HDL و کلسترول تام استفاده شد. تشخیص با استفاده از معیارهای NCEP ATP III صورت پذیرفت که شیوع کمتر از ۱۰ ، ۲۵ـ۱۰ و بالاتر از ۲۵ درصد به ترتیب به عنوان شیوع پایین، متوسط و بالا در نظر گرفته شد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از آزمون‌های کای‌اسکویر و رگرسیون لجستیک  تجزیه و تحلیل شدند.
 
یافته‌ها: شیوع سندرم متابولیک در کل نمونه مردان و زنان به ترتیب ۳/۳۰ ، ۲/۳۱ و ۱/۷ درصد و فراوانی نسبی چاقی شکمی ‌۱/۷۴، تری گلیسیرید بالا ۶/۴۶، فشار خون سیستول بالا ۳۹، کلسترول HDL پایین ۳۳، قندخون ناشتای بالا ۳/۱۳و فشار دیاستول بالا ۱۳ درصد برآورد شد. یک واحد کاهش در کلسترول  اچ دی ال سرم و یک واحد افزایش در دور کمر، فشارخون سیستول، قندخون ناشتا و تری گلیسرید سرم به ترتیب با ۱۵، ۱۴، ۷ ، ۴ و ۱ درصد افزایش در شانس ابتلا  همراه بود.
 
نتیجه‌گیری : شیوع کلی سندروم متابولیک بالا برآورد شد و میزان شیوع در مردان بیشتر از زنان بود. این مسئله نشان دهنده تأثیر تفاوت‌های جنسیتی و موقعیت‌های شغلی بر میزان شیوع این اختلال متابولیکی است، لذا ضرورت توجه بیشتر به مشاغل خاص در مطالعه‌های ادواری توصیه می‌شود. 
 
 
عبدالکریم قدیمی مقدم، علی موسوی زاده، حبیبه بیات منش،
دوره ۲۵، شماره ۰ - ( شماره ۱ ، ویژه نامه کرونا ۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم کرونا ویروس شدید تنفسی، مسئول بیماری عفونت کووید ۱۹ است که از انسان به انسان در درجه اول از طریق ترشحات تنفسی و تماس منتقل می‌شود. شواهد شفاف و دقیقی از انتقال داخل رحمی‌در نوزادان وجود ندارد. لذا هدف از این مطالعه گزارش یک مورد انتقال عمودی داخل رحمی‌بیماری کوویدـ۱۹( SARS-COV۲) نوزادی در استان کهگیلویه و بویراحمد است. معر فی بیمار: بیمار یک نوزاد تک قلویی یک روزه با تست PCR مثبت حاصل زایمان طبیعی از یک مادر با PCR مثبت مراجعه کننده به زایشگاه بیمارستان آموزشی ـ درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی یاسوج می‌باشد. نوزاد از مادر دارای عفونت فعال کووید ۱۹ متولد شده است. با توجه به اطلاعات بالینی و آزمایشگاهی ارائه شده از نوزاد با PCR مثبت، شرایط بالینی و حال عمومی‌نوزاد در بدو تولد و فالواپ پس از آن خوب و بیماری در نوزاد بدون علامت بوده است. نتیجه‌گیری: یافته‌های حاصل از این گزارش از انتقال عمودی داخل رحمی‌کووید-۱۹ از مادر به نوزاد حمایت می‌کند. کوویدـ۱۹، داخل رحمی، نوزاد، انتقال عمودی
مهین تاج گوهرگانی، نارینه طاطاوسیان، علی موسوی زاده، فرزاد کریم پور،
دوره ۲۵، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت یکی از مشکلات جدی بهداشت عمومی‌ در جهان معاصر با روندی رو به افزایش می‌باشد. مشکلات خاص این بیماران در جهت کنترل و درمان این بیماری موجب چالش‌های فراوانی در زندگی روزمره می‌شود که استفاده از رفتارهای مقابله‌ای را به‌منظور سازگاری بهتر با شرایط استرس‌زا ضروری می‌سازد. هدف از این پژوهش همبستگی راهبردهای مقابله‌ای باظرفیت حافظه  کوتاه مدت در بیماران دیابتی نوع ۱ و ۲ و افراد سالم بوده است.
 
 روش‌ها: پژوهش حاضر مطالعه‌ تحلیلی از نوع همبستگی می‌باشد که به منظور همبستگی راهبردهای مقابله‌ای باظرفیت حافظه کوتاه‌‌مدت در بیماران دیابتی نوع ۱ و ۲ و افراد سالم در مرکز دیابت مازندران انجام گرفت، جامعه آماری تحقیق ۱۷۶ نفر می‌باشند، از این تعداد ۵۸ نفر دیابت نوع ۱، ۶۰ نفر دیابت نوع ۲ و ۵۸ نفر سالم وارد مطالعه شدند. در این پژوهش از پرسش‌های خوداظهاری، پرسشنامه‌های استاندارد مقابله با موقعیت‌های استرس‌زا و ابزار رایانه‌ای جهت سنجش حافظه کوتاه‌مدت استفاده شد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از آزمون‌های آماری آنالیز واریانس وهمبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند.
 
یافته‌ها: نتایج تحقیق حاکی از آن بود که همبستگی مثبت و معنی‌داری(۰۱/۰>p) بین ظرفیت حافظه کوتاه‌مدت و راهبرد مسئله مدار و هم‌چنین همبستگی مثبت و معنی‌داری(۰۱/۰>p) بین  ظرفیت ذهنی با راهبرد مسئله مدار در افراد سالم وجود داشت. همبستگی منفی و معنی‌داری(۰۱/۰>p) بین ظرفیت حافظه کوتاه مدت و ظرفیت ذهنی با راهبردهای مقابله‌ای اجتنابی و هیجان مدار در دیابت نوع ۱ وجود داشت و هم‌چنین همبستگی منفی و معنی‌داری(۰۱/۰>p) بین ظرفیت حافظه کوتاه مدت و ظرفیت ذهنی با راهبردهای مقابله‌ای هیجان مدار و اجتنابی دردیابت نوع ۲ مشاهده شد، در سایر مؤلفه‌ها تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد.
 
نتیجه‌گیری: یافته‌های به‌دست‌آمده نشان داد که به کارگیری راهبرد مقابله ای مسئله مدار در شرایط استرس‌زا باعث افزایش ظرفیت حافظه کوتاه مدت می‌شود. به کارگیری راهبردهای مقابله‌ای هیجان مدار و اجتنابی باعث کاهش ظرفیت حافظه کوتاه مدت  در بیماران دیابتی نوع ۱ و۲ خواهد شد. پس با کنترل شرایط استرس‌زا و آموزش جهت به کارگیری راهبرد متناسب در شرایط بحرانی می‌توان عملکرد حافظه بیماران دیابتی را تا حدودی بهبود بخشید.
 
  
 
 
دکتر سید علی موسوی زاده، - میثم بهنام پور، - روح الله علائی، - حسن عسکرپور، - ساسان دارابی، سید حسن فقیهی،
دوره ۲۸، شماره ۴ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدفپاندمی کووید ۱۹ جهان را با انواع مشکلات در ابعاد سلامت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مواجه نموده  است. لذا  دادن اطلاع صحیح و به موقع  به مردم و متولیان امر می‌تواند به مدیریت بیماری کمک نموده و از موارد مرگ پیشگیری نماید. لذا هدف از این مطالعه  تعیین و بررسی روند اپیدمیولوژیک بیماری کووید ۱۹ در استان کهگیلویه و بویراحمد بود.

روش بررسی:  مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع بررسی روند اپیدمی‌ می‌‌باشد که در سال ۱۴۰۱ انجام شد.  داده‌ها با استفاده از مرور اطلاعات معتبر جمع‌آوری شده در ستاد دانشگاهی کنترل کووید ۱۹ استان کهگیلویه و بویراحمد و سامانه‌های مرتبط با این بیماری  در بازه زمانی ۳۳ ماه پس از شناسایی اولین مورد قطعی بیماری در استان  انجام شده است. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده شاخص‌های آمار توصیفی شامل میانگین و درصد فراوانی تجزیه و تحلیل شدند.
 
یافته‌ها: نتایج نشان داد با رفع محدودیت‌ها و افزایش سفرها، شاهد افزایش موارد ابتلای ناشی از بیماری در استان بوده، به طوری که میزان بروز و درصد موارد مثبت تست ناشی از بیماری کووید ۱۹ در استان کهگیلویه و بویراحمد بسیار بالاتر از میانگین کشوری بوده و بیشترین درصد موارد مثبت نمونه‌ها مربوط به ماه آبان سال۱۳۹۹ (۵۹/۵۶ درصد) می‌باشد، در  حالی که درصد کشندگی ناشی از بیماری در استان پایین‌تر از میانگین  کشوری می‌باشد(۸۶/۰ در مقابل ۹۱/۱درصد ). در ضمن با افزایش پوشش واکسیناسیون و هم‌چنین درصد ابتلای کثیری از جامعه استان به بیماری، شاهد کاهش موارد ابتلا، بستری و مرگ ناشی از بیماری کووید ۱۹ بوده که با مقایسه پیک‌های اول و آخر بیماری در استان شاهد تأثیر واکسیناسیون می‌باشیم.

نتیجه‌گیری: تشویق و ترغیب جامعه مبنی بر اهمیت واکسیناسیون و به خصوص نوبت سوم و هم‌چنین تزریق دوز چهارم واکسیناسیون کووید ۱۹ با اولویت پرسنل نظام سلامت و افراد دارای بیماری‌های زمینه‌ای با استفاده از ظرفیت دیگر نهادها و سازمان‌ها به خصوص صدا و سیمای مرکز استان،  ایمنترین و بهینهترین ابزار محافظت در برابر ابتلا، بستری و مرگ ناشی از کووید۱۹ می‌باشد.


 

صفحه 1 از 1     

ارمغان دانش Armaghane Danesh
Persian site map - English site map - Created in 0.14 seconds with 42 queries by YEKTAWEB 4700