[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
بانک ها و نمایه نامه ها::
فرم پیش نیاز ارسال مقاله::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
بانک ها و نمایه ها
DOAJ
GOOGLE SCHOLAR
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۴ نتیجه برای موحد زاده

صادق حقیقی، بهرام موحد زاده، محمد ملکزاده،
دوره ۲۱، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: پیامدهای روانشناختی ناشی از اعتیاد، هم‌چون افسردگی اساسی، صرف نظر از مسایل جسمانی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، موجب بروز مشکلاتی برای خانواده‌ها و جامعه نیزشده است. هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی هینوتراپی شناختی به شیوه گروهی بر افسردگی اساسی در افراد مراجعه کننده به مراکز اقامتی و نیمه اقامتی ترک اعتیاد در شهر یاسوج بود.

 روش بررسی: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با پیش‌آزمون و پس‌آزمون و گروه کنترل می‌باشد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران وابسته به مواد مخدرمراجعه کننده به مراکز اقامتی و نیمه اقامتی  ترک اعتیاد شهر یاسوج بوده است. تعداد ۴۰ بیمار به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک بود که بر اساس آن و طبق مصاحبه بالینی بیماران افسرده تشخیص و وارد مطالعه شدند. مداخله گروهی مدل درمانی هیپنوتراپی شناختی بر روی گروه آزمایش طی ۸ جلسه یک ساعته و نیم و به صورت یک بار در هفته اجرا گردید، هیچ‌گونه مداخله‌ای بر روی گروه کنترل صورت نگرفت. پس از پایان مداخله از هر دو گروه (آزمایشی و کنترل) پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌های جمع‌آوری شده از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد درمان هیپنوتراپی شناختی به شیوه گروهی، منجر به کاهش افسردگی اساسی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در سطح معنی‌داری(۰۰۱/۰p<)شد. میانگین و انحراف معیار نمره پیش آزمون افسردگی اساسی در گروه آزمایش ۳۹/۵±۱۰/۵۴ و در گروه کنترل ۶۱/۴±۲۰/۵۲ بود. هم‌چنین میانگین و انحراف معیار نمره پس آزمون افسردگی اساسی در گروه آزمایش ۵۵/۲±۰۵/۲۵ و در گروه کنترل ۵۰/۳±۵۵/۵۱ بود.

نتیجه‌گیری: درمان هینوتراپی شناختی می‌تواند به عنوان درمان کمکی و یا اصلی در کاهش افسردگی اساسی در مراکز ترک اعتیاد مورد استفاده قرار بگیرد.


بهرام موحد زاده، صادق حقیقی،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۹۷ ۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: اعتیاد  به مواد منجر به کاهش بهره‌وری و عدم کارایی در مسایل روانشناختی از جمله بهزیستی روانشناختی در سوء مصرف کنندگان به مواد گردیده است. هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی هیپنوتراپی شناختی به شیوه گروهی بر بهزیستی روانشناختی در افراد مراجعه کننده به مراکز اقامتی و نیمه اقامتی ترک اعتیاد در شهر یاسوج بود.
 
روش بررسی: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با پیش‌آزمون و پس‌آزمون و گروه کنترل می‌باشد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز اقامتی و نیمه اقامتی ترک اعتیاد شهر یاسوج بوده است. تعداد ۴۰ بیمار به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف بود. مداخله گروهی هیپنوتراپی شناختی بر روی گروه آزمایش طی ۸ جلسه یک ساعته ونیم و به صورت یک بار در هفته اجرا گردید، اما هیچ‌گونه مداخله‌ای بر روی گروه کنترل صورت نگرفت. پس از پایان مداخله از هر دو گروه (آزمایشی و کنترل) پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌های جمع‌آوری شده از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.
 
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار نمره پیش آزمون بهزیستی روانشناختی در گروه آزمایش ۴۲/۳±۸۰/۳۷ و در گروه کنترل ۸۶/۲±۲۵/۳۹ بود. هم‌چنین میانگین و انحراف معیار نمره پس آزمون بهزیستی روانشناختی در گروه آزمایش۶۱/۱۵±۴۵/۶۶ و در گروه کنترل ۷۳/۲±۱۵/۳۹بود. یافته‌ها نشان داد هیپنوتراپی شناختی به شیوه گروهی، منجر به افزایش بهزیستی روانشناختی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در سطح معنی‌داری (۰۰۱/۰=p) گردید.
 
نتیجه‌گیری: هیپنوتراپی شناختی به شیوه گروهی توانسته است به بهبود علایم روانشناختی در بیماران وابسته به مواد در افراد مراجعه کننده به مراکز اقامتی و نیمه اقامتی ترک اعتیاد مؤثر بوده است. به طوری که به افزایش  بهزیستی روانشناختی در بیماران وابسته به مواد منجر گردیده است.
 
 
 
محمد ملک زاده، بهرام موحد زاده، صادق حقیقی،
دوره ۲۵، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: مشکلات ناشی از سوء مصرف مواد در بین مصرف کنندگان باعث کاهش خودکارآمدی جهت مقابله با مشکلات جسمی، اجتماعی و روانشناختی می‌شود. بنابراین هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی به شیوه گروهی بر خودکارآمدی مقابله با مشکلات در افراد مراجعه کننده به مراکز اقامتی و نیمه اقامتی ترک اعتیاد در شهر یاسوج بود.
 
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی می‌باشد. جامعه آماری را کلیه بیماران وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز اقامتی و نیمه اقامتی ترک اعتیاد شهر یاسوج در سال ۱۳۹۵ـ۱۳۹۴ تشکیل دادند، تعداد ۴۰ بیمار به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی مقابله با مشکلات، چسنی و همکاران بود. مداخله گروهی رفتار درمانی دیالکتیک روی گروه آزمایش طی ۸ جلسه یک ساعت و نیم به صورت یک بار در هفته اجرا شد، اما هیچ‌گونه مداخله‌ای بر روی گروه کنترل صورت نگرفت. پس از پایان مداخله از هر دو گروه(آزمایشی و کنترل) پس‌آزمون به عمل آمد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری تحلیل کوواریانس  تک متغیره تجزیه و تحلیل شدند.
 
یافته‌ها: میانگین و انحراف ‌معیار نمره پیش‌آزمون خودکارآمدی مقابله با مشکلات در گروه آزمایش۷۰/۱۷±۳۵/۸۰ و در گروه کنترل ۶۴/۴±۷۰/۷۶ بود. هم‌چنین میانگین و انحراف‌ معیار نمره پس‌آزمون خودکارآمدی مقابله با مشکلات در گروه آزمایش ۴۸/۲۶±۲۵/۱۲۲ و در گروه کنترل ۰۹/۴±۰۰/۷۷ بود. یافته‌ها نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیک به شیوه گروهی، منجر به افزایش خودکارآمدی مقابله با مشکلات  گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد(۰۰۱/۰p<).
 
نتیجه‌گیری: رفتاردرمانی دیالکتیکی می‌تواند باعث افزایش خودکارآمدی مقابله با مشکلات بیماران بستری در مراکز ترک اعتیاد مورد استفاده قرار گیرد. هم‌چنین متخصصان حیطه سلامت روان می‌توانند از این درمان به عنوان یک راهکار درمانی مؤثر  در درمان سایر مشکلات روانشناختی بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد بهره ببرند. 
 
 
امین الله بابویی، سجاد روئین تن، وحید محمدحسینی، بهرام موحد زاده، شهدخت آزادی، رحیم استوار،
دوره ۲۵، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: بهداشت روانی جامعه یکی از محورهای ارزیابی سلامتی جوامع مختلف است. سلامت روانی نقش مهمی‌در تضمین پویایی و کارآمدی هر جامعه ایفا می‌کند. هدف این پژوهش تعیین و بررسی عوامل مؤثر بر سلامت روان از دیدگاه افراد مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر یاسوج بود.
 
روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی‌ـ تحلیلی می‌باشد که در سال ۱۳۹۸در شهر یاسوج انجام شد، جامعه آماری این پژوهش شامل‌ کلیه مراجعه کنندگان به مراکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهر یاسوج به تعداد ۹۰۰ نفر  بودند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده بر اساس جدول مورگان تعداد ۲۰۰ نفر از آنها به عنوان نمونه آماری به روش تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه مورد نظر را تکمیل کردند. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از آزمون‌های آماری ضریب همبستگی پیرسون، تی تست و رگرسیون، مجذورکای و کروسکال‌والیس تجزیه و تحلیل شدند.
 
یافته‌ها: طبق نتایج به دست آمده در راستای عوامل مؤثر بر متغیرهای پرستار و بهداشت محیط تأثیر معنی‌داری بر متغیر سلامت روان  داشتند(۰۵/۰p<) و سایر متغیرهای مستقل دارای تأثیر معنی‌د‌اری بر آن نبودند(۰۵/۰p<). هم‌چنین نتایج حاصل از مصاحبه عمیق نگاه مسئولان نسبت به وضعیت فعلی مراکز سلامت عموماً ضعیف و متوسط ارزیابی گردیده است و در رابطه با وضعیت مطلوب در خصوص مراکز سلامت محله‌ای عموماً اعتقاد بر این بود که اگر مردم محله مشارکت بیشتری داشته باشند، مراکز از حالت ضعیف و متوسط می‌توانند به سطوح بالاتر ارتقا یابند.
 
نتیجه‌‌گیری: این مقاله سعی بر آن دارد تا ضمن مشخص نمودن جایگاه و نقش سلامت روان در فرآیند مراکز سلامت محله و هم‌چنین از آن در ارتقاء کیفیت بهینه‌سازی مراکز سلامت استفاده کرده و از این طریق ابزار قدرتمندی  برای کاهش مشکلات مراکز سلامت محله‌ای شود.
 
 

صفحه 1 از 1     

ارمغان دانش Armaghane Danesh
Persian site map - English site map - Created in 0.12 seconds with 30 queries by YEKTAWEB 4712