۷ نتیجه برای عنایت
دکتر میرصلاحالدین عنایتی، دکتر علیرضا حیدریی ، محمد ملکزاده، یدالله ابوالفتحی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۵ )
چکیده
چکیده :
مقدمه و هدف: خودسوزی یکی از روشهای خودکشی بوده کـه روشی خشن و بیرحمانه جهت پایان دادن به زندگی است. با توجه به این که خودسوزی عواقب روانی، اجتماعی، فردی و اقتصادی بسیاری بر بیماران و جامعه وارد میسازد، این مطالعه به منظور مقایسه سلامت عمومی، عزت نفس و حمایت اجتماعی در بیماران خودسوز و غیرخودسوز بستری در بیمارستان سوانح و سوختگی چرومی شهرستان گناوه انجام گردیده است.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی ـ تحلیلی می باشد. نمونه این تحقیق مشتمل بر ۶۰ نفر از بیماران ( خود سوز ۳۰ نفر و غیرخود سوز ۳۰ نفر ) بستری در بیمارستان سوانح و سوختگی چرومی شهرستان گناوه بود که طی شش ماه اول سال۱۳۸۳ به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ، حمایت اجتماعی فیلیپس و عزت نفس کوپر اسمیت بود. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و شاخصهای توصیفی وآزمونهای آماری تحلیل واریانس چند متغیری، تی و ضریب همبستگی پیرسون آنالیز شدند.
یافته ها: میانگین و انحراف معیار سلامت عمومی،عزت نفس و حمایتهای اجتماعی افراد خودسوز و غیرخودسوز به ترتیب؛ ۶۵/۱۴±۵۷/۴۴ و ۲۷/۶±۸۳/۱۰، ۹۴/۴±۹۰/۵۷ و ۰۴/۶± ۴۷/۵۵ و ۹۴/۴±۴۰/۲۰ و ۱۷/۱±۷۳/۲۳ بوده است.همچنین نتایج نشان داد که بین بیماران خودسوز و غیرخودسوز از لحاظ سلامت عمومی، حمایت اجتماعی و مؤلفههای آنها تفاوت معنیدار وجود داشت(۰۵/۰ p< )، ولی بین این دو گروه از بیماران از لحاظ عزت نفس تفاوت معنیدار وجود نداشت.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که میزان سلامت عمومی و حمایت اجتماعی افراد به طور با خودسوزی ارتباط دارد. لذا به منظور پیشگیری از آن توصیه میشود که با پیوند دادن افراد با اجتماع، خانوادهها، گروهها و ایجاد حمایتهای اجتماعی و عاطفی میزان خودکشی را کاهش داد.
واژههای کلیدی: خودسوز، غیرخودسوز، سلامت عمومی، عزت نفس، حمایتهای اجتماعی
یوسف رسولی، عنایت الله فلاحت،
دوره ۱۸، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: تعارض زناشویی نوعی فقدان توافق مداوم و معنیدار بین دو همسر است که پیامدهای ناگواری را برای زوجین و خانوادهها ایجاد میکند و زمینه فروپاشی خانواده را به وجود میآورد. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر روش فعال حل مسئله بر تعارضات زناشویی در شهر یاسوج بود.
روش بررسی: در این مطالعه موردـ شاهدی از همسران دارای تعارض در شهر یاسوج که به مرکز مشاوره خانواده یاسوج مراجعه کرده بودند، تعداد نمونه ۴۰ نفر(۲۰ زوج) به صورت تصادفی ساده انتخاب شده و به دو گروه مساوی مورد و شاهد تقسیم شدند. برای افراد گروه مورد ۶ جلسه ۴۵ دقیقهای حل مسئله برگزار شد. ابزار اندازهگیری پرسشنامه تعارضات زناشویی بود. برای تحلیل معنیدار بودن تفاوت میانگینها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری(مانوا) استفاده شد.
یافتهها: میانگین نمرات تعارض زناشویی گروه مورد(۴/۱۰۴)، کمتر از میانگین گروه شاهد(۱۴/۱۱۹) بود، همچنین در سایر مقیاسهای فرعی (همکاری، رابطه جنسی، واکنش هیجانی، حمایت فرزندان، رابطه با خویشان خود، رابطه با خویشان همسر و امور مالی) میانگین نمرات تعارض گروه مورد کمتر ازمیانگین گروه شاهد بود(۰۱/۰p<).
نتیجهگیری: آموزش به شیوه حل مسئله باعث کاهش تعارضات زناشویی در زوجها میشود. در شیوه حل مسئله، با شناخت و بررسی دقیق اختلافات، شیوه های رویارویی و کنترل تعارضات در نظر گرفته میشود و در نهایت عملیترین و کارآمدترین راه حل، انتخاب و اجرا میگردد.
واژه های کلیدی: روش فعال، حل مسئله، تعارضات زناشویی
حلیمه عنایت، سید یوسف پنجه بند،
دوره ۲۰، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده:
زمینه و هدف: افزایش نرخ طلاق در جامعه ایران و پیامدهای ناشی از آن، ضرورت انجام این مطالعه را موجب شده است. هدف از این مطالعه تبیین بسترها و پیامدهای اختلالات جنسی در فرآیند طلاق از منظر مردان دارای تجربه طلاق در ایران بوده است.
روش بررسی: این پژوهش با روش شناسی کیفی و به شیوه نظریه زمینهای در سال ۹۴ـ۹۳ در شهرستان گچساران انجام شده است. مشارکت کنندگان این تحقیق ۱۴مرد طلاق داده بودند که به شیوه نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. دادهها به طریق مصاحبه عمیق جمعآوری و با استفاده از مراحل کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: پس از تحلیل و کدگذاری داده ها بر اساس رویکرد گراندد تئوری استراوس و کوربین، ۳۰ مفهوم، ۹ خرده مقوله، ۴ مقوله اصلی و یک مقوله هسته تحت عنوان «مسائل جنسی بستر دیگر آسیب های اجتماعی در خانواده» استخراج گردید.
نتیجهگیری: بر اساس روایت مشارکت کنندگان: «ناکارآمدی در روابط جنسی مردان» به عنوان شرایط علی، عوامل فردی مانند: «بیماریهای جسمی، استرس روحی، و تفاوت سنی زیاد زن و شوهر» به عنوان شرایط زمینه ای، و عوامل اجتماعی مانند: «فرهنگ استفاده از مواد برای انجام یک رابطه سکس رضایتبخش و سهولت دسترسی به جنس مخالف خارج از چارچوب خانواده» به عنوان شرایط مداخله گر موجب اختلال در رابطه سکس آنها شده است. روایت مردان مشارکت کننده تحقیق نشان میدهد که اختلال در روابط جنسی آنها، زمینه دیگر آسیبهای اجتماعی مثل مصرف مواد مخدر، خشونت خانگی و خیانت زناشویی را در خانواده آنها فراهم کرده و این آسیبها خود نیز موجب تشدید اختلال در روابط جنسی آنها شده است.
سیدیوسف پنجه بند، حلیمه عنایت،
دوره ۲۱، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: افزایش پدیده رابطه فرا زناشویی در جامعه، با خود پیامدهای متعددی به همراه داشته است، یکی از پیامدهای آن تزلزل بنیان خانواده و از هم گسیختگی سلولهای اجتماعی (خانواده ها) است. هدف از این مطالعه تبیین فرآیند شکلگیری رابطه فرا زناشویی از منظر مردان بود.
روش بررسی: روش تحقیق این مطالعه، نظریه زمینهای است. ۱۶ مرد، با شیوه نمونهگیری هدفمند، به عنوان مشارکت کننده در شهرستان گچساران انتخاب شدند. دادههای مطالعه از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته، جمعآوری شده و با توجه به مراحل سه گانه کدگذاری«باز، محوری و انتخابی» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
یافتهها: یافتههای مطالعه در قالب ۳ مقوله اصلی؛ رابطه نامتناسب عاطفی ـ جنسی مردان با زنان، ساختار فرهنگی ـ اجتماعی مستعد کننده نارضایتی جنسی مردان با زنان و معیارهای نادرست انتخاب همسر بودند و ۱ مقوله هسته تحت عنوان رابطه «فرازناشویی، اعتراض پنهان» خلق گردید.
نتیجهگیری: روایت مردان مشارکت کننده نشان دهنده آن است که انتخاب همسر آنها به دلیل«بیکار بودن، بالا بودن سن دختر، فرار دختر از جو خانه پدری، مطلقه بودن زن، و بیوه بودن مرد» از روی اجبار بوده است، همچنین «شاغل بودن زن و فشار میل جنسی» نیز موجب ابزاری بودن انتخاب آنها شده است. در اغلب این ازدواجها مردها تفاوت سنی بسیار زیادی با زنان خود داشتهاند، و از ابتدا بین آنها عشق و علاقه ای نبوده است. غالب بودن جو سرد و بیتفاوتی بر محیط خانواده و روابط زناشویی آنها، موجب شده که آنها نتوانند از عهده برآوردن نیازهای عاطفی ـ جنسی همدیگر برآیند. علاوه بر این، فرهنگ شرم و حیای غالب بر اغلب خانوادههای ایرانی، موجب شده تا صحبت از رابطه جنسی و کیفیت آن نه تنها در محیطهای عمومی مانند مدرسه، دانشگاه، صدا و سیما مورد اغفال قرار گیرد، بلکه در خانوادهها و حتی بین زن و شوهرها نیز به عنوان یک «تابو» به حساب آید و زنان و مردان نتوانند نیازها و تقاضاهای واقعی خود را درباره کیفیت رابطه جنسی رضایتبخش با همدیگر در میان بگذارند. این وضعیت زمینه نارضایتی زناشویی را در زندگی آنها فراهم کرده است. در چنین وضعیتی، زنان با برقراری رابطه فرا زناشویی اعتراض خود را به شیوه پنهانی ابراز کردهاند.
منوچهر حسین زاده، سیدفرزاد متولی حقی، محمود فاضلی دینان، احمدعلی عنایتی، کامران اکبرزاده، جمشید یزدانی چراتی، امید دهقان،
دوره ۲۵، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: مگسها از لحاظ انتقال مکانیکی عوامل بیماریزای، ایجاد بیماری میاز و پژوهشهای حشرهشناسی قانونی در منطقه حایز اهمیت هستند. تشخیص و شناخت گونه در مناطق مختلف، اولین و مهمترین راه جهت کنترل بیماریهای منتقله به وسیله ناقلین در منطقه است. لذا هدف از این مطالعه تعیین و تنوع گونهها و وفور نسبی مگسهای حایز اهمیت پزشکی در استان گلستان، سال۹۸ـ۱۳۹۷ بود.
روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی میباشد، نمونهها شامل مگسهای مهم از نظر پزشکی میباشند، که نمونهبرداری در دو بخش شهری و روستایی، شامل هشت ایستگاه در شهرستان رامیان در سال ۱۳۹۷ صورت گرفت. تلهگذاری به صورت ماهانه، در روزهای آفتابی و در گرمترین روز ماه انجام شد. جهت صید مگسهای بالغ از توری حشرهشناسی و تله مخروطی استفاده شد. شناسایی گونهها بر اساس کلیدهای معتبر انجام شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار مایکروسافت اکسل مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: در این مطالعه ۱۰ گونه موسکا دومستیکا(مگس خانگی)(۷۵/۵۳)، موسینا استابولانس(۲۶/۷)، لوسلیا سزار(۳۹/۱۴)، لوسلیا سریکاتا(۹۱/۷)، کالیفورا ویسینا(۹۵/۸)، سارکوفاگا افریکا(۵۵/۱)، سارکوفاگا اجپتیکا(۵۱/۰)، کالیفورا ومتیوریا(۴۸/۳)، سارکوفاگا ارگروستوما(۷۵/۰) و موسینا لویدا(۱۸/۰) از سه خانواده کالیفوریده، سارکوفاژیده و موسیده صید گردید. بیشترین وفور مگسها در محلهای جمعآوری زباله و اماکن حیوانی مشاهده شد. گونه موسینا لویدا برای اولین بار از شمال ایران در این مطالعه گزارش شد. بر اساس نوسانات دمایی مشخص شد که با افزایش دما و کاهش رطوبت میزان فراوانی جمعیت مگسها در منطقه افزایش مییابد.
نتیجهگیری: با توجه به وفور بالای مگسها در محلهای جمعآوری زباله و اماکن حیوانی انتقال سریع زبالهها به مناطق خارج از محیطهای مسکونی و دفن بهداشتی آنها جهت کاهش جمعیت مگسها ضرورت دارد. انتقال اماکن حیوانی به خارج از محیطهای مسکونی و توصیههای بهداشتی به مردم و مراکز درمانی در زمینه بیماریهای منتقله به وسیله گونه مگسهای موجود در ماههای گرم سال لازم الاجرا میباشد.
مصطفی واحدیان، احمد کچویی، فرخ سواددار، محسن اشراقی، ملیحه رضایی نایه، عنایت اله نوری، سجاد رضوان، محمدحسین عاصی،
دوره ۲۵، شماره ۴ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از شایعترین مشکلات جراحی، کوله سیستیت حاد میباشد. شناخت عوامل خطر تبدیل کوله سیستکتومی لاپاراسکوپیک به جراحی باز لازم و ضروری میباشد، لذا هدف از این مطالعه تعیین و بررسی یافتههای آزمایشگاهی قبل از عمل در پیشبینی سختی عمل کوله سیستکتومی لاپاراسکوپیک بود.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی ـ مقطعی بر روی ۱۲۲ بیمار که از شهریور ۱۳۹۷ تا شهریور ۱۳۹۸ که در بیمارستانهای شهید بهشتی، نکویی و فرقانی تحت جراحی کوله سیسیتکتومیلاپاراسکوپیک قرار گرفتند، انجام شد. پیش از عمل جراحی اطلاعات بیماران از قبیل سن، جنس، یافتههای آزمایشگاهی از قبیل؛ WBC، ALT، AST، T Bill در چک لیست ثبت شد. در نهایت میزان سختی عمل به دو درجه آسان(زیر۶۰ دقیقه و بدون عارضه) و دشوار(بالای۶۰ دقیقه به همراه عوارضی مثل خونریزی و یا به جراحی باز) تقسیم شد. دادهها با استفاده از آزمون منویتنی(به علت عدم توزیع نرمال داده ها)، مورد آنالیز قرار گرفت.
یافتهها: در این مطالعه ۲۸ نفر(۴/۲۲ درصد) مرد و ۹۷ نفر(۶/۷۷ درصد) زن مورد بررسی قرار گرفتند، میانگین سن بیماران ۸۵/۱۳±۶۶/۴۴ سال بود. تعداد عملهای دشوار۳۵(۲۸ درصد) و عملهای آسان ۹۰(۷۲ درصد) بود و تبدیل به جراحی باز در ۳ مورد اتفاق افتاده بود. در بین یافتههای آزمایشگاهی قبل از عمل، بین مقادیر AST(۳۴/۰=p)، T Bill(۰۰۸/۰=p)،WBC (۰۰۰۱/۰=p) و سختی عمل ارتباط معنیداری وجود داشت، اما بین مقدارALT(۰۶۵/۰=p)، با سختی عمل کوله سیستکتومیارتباط معنیداری یافت نشد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد، یافتههای آزمایشگاهی قبل از عمل قادر به ارایه داده های ارزشمند در پیشبینی سختی عمل کوله سیستکتومی لاپاروسکوپی می باشد. از طرف دیگر، در تعداد قابل توجهی از موارد مطابقت یافتههای آزمایشگاهی قبل از عمل و یافتههای جراحی رضایت بخش نیست. در این گروه از بیماران، سختی عمل و نیاز به تبدیل به جراحی باز فقط در طی کوله سیستکتومی لاپاروسکوپی قابل ارزیابی است.
سید فرزاد متولی حقی، رسول امین زاده گوهری، کامران اکبرزاده، احمدعلی عنایتی، امید دهقان، سید حسن نیکوکار، محمود فاضلی دینان، معصومه اسلامی فر، جمشید یزدانی چراتی، فرزانه صحرایی، نسیبه حسینی واسوکلایی،
دوره ۲۸، شماره ۵ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: مگسها به لحاظ ارتباط نزدیک با انسان قادر به انتقال مکانیکی بسیاری از عوامل بیماریزا و در نتیجه ایجاد بیماریهای مختلف میباشند. شناخت و تعیین گونهای مگسها برای آگاهی از وضعیت موجود و برنامهریزی برای کنترل آنها ضروری میباشد. لذا هدف از این مطالعه تعیین و بررسی تنوع گونهای و وفور نسبی مگسهای مهم از نظر پزشکی در شهرستان فولادشهر اصفهان بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی ـ تحلیلی میباشد. نمونهبرداری از فروردین تا اسفندماه سال ۱۳۹۸ به مدت یک سال و ماهیانه دوبار در ایستگاههای منتخب در شهرستان فولادشهر انجام شد. جمعآوری مگسهای بالغ با استفاده از تور حشرهگیری و استفاده از تلههای بطری پلاستیکی مخروط وارونه انجام شد. به منظور تلاش برای به دست آوردن حداکثر تنوع گونهای، نمونهبرداری در چهارفصل و هر فصل شش نوبت بهنحوی که دو بار در ماه و به تعداد یکبار در هر منطقه انجام شد. مکان نمونهگیری براساس نزدیکی به مکانهای رشد و نمو مگسها مانند اطراف بیمارستان، محل جمعآوری زباله، مراکز بهداشتی و درمانی و اماکن حیوانی با احتمال وجود مگس انتخاب شدند. متوسط دما، رطوبت و سرعت باد روزانه ثبت میشد. مگسها پس از صید به آزمایشگاه منتقل و مونته شدند، سپس با استفاده از کلید تشخیص معتبر مورد شناسایی قرار گرفتند. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمونهای آماری همبستگی اسپیرمن و رگرسیون GEE تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: در نتیجه این مطالعه ۶۰۳۰ مگس از سه خانواده موسیده ـ کالیفوریده و سارکوفاژیده صید شدند.بیشترین تعداد مگس متعلق به جنس موسکا دامستیکا(۷۲ درصد) و سارکوفاگا اجپتیکا(۰۸/۰ درصد) کمترین فراوانی را داشتند. بیشترین وفور مگسها در ماه تیر و کمترین مقدار به ترتیب در ماههای دی و بهمن در شهر فولادشهر مشاهده شد. نتایج همبستگی نشان داد که با کاهش مقدار رطوبت جمعیت گونههای مگس بهتدریج افزایش مییابد(۰۰۴/۰p<) و همچنین با افزایش دما میزان فراوانی جمعیت مگسها نیز افزایش مییابد(۰۰۰۱/۰p<).
نتیجهگیری: با توجه به وفور مگسها در منطقه مورد مطالعه و با توجه به نقش بسیار مهم آنها در بهداشت منطقه، اتخاذ روشهای مناسب جهت مدیریت منابع و استفاده از ظرفیتهای موجود برای کنترل جمعیت مگسها در منطقه مورد مطالعه، ضروری به نظر میرسد.