۳ نتیجه برای صالح پور
قاسم صالح پور، سید موسی کافی، سجاد رضایی، مظفر حسینی نژاد، ایرج صالحی،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری عصب شناختی مزمن است که افسردگی در بیش از۴۰ درصد از بیماران مبتلابه آن یافت شده و بهواسطه چندین نشانگر خرده بالینی مرتبط با بیماری نیز مجال ظهور مییابد. هدف این مطالعه ارزیابی افسردگی و نشانگرهای خرده بالینی مولتیپل اسکلروزیس بود.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی ـ تحلیلی، ۱۶۲ بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با روش نمونهگیری پیاپی انتخاب شده و با استفاده از سیاهه متغیرهای بالینی و جمعیتشناختی، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس، فرم کوتاه پرسشنامه زمینهیابی سلامت و مقیاس شدت خستگی بههمراه ترازوی یکسان فنری عقربهای و مترنواری مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها با آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک راهه، آزمون توکی و رگرسیون چندگانه گام به گام تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: بیمارانی که ۳ بار یا بیشتر از آن دفعات عود و بستری را تجربه میکردند بهطور معنیداری نمرات افسردگی بیشتری نسبت به بیماران با دفعات عود و بستری کمتر، دریافت مینمودند. علاوه بر آن نشانگرهای خرده بالینی بیماری جمعاً توانستند۳۰ درصد از واریانس مشترک افسردگی را تبیین کنند. بهطور کلی در گام نهایی، محدویتهای ناشی از مشکلات فیزیکی، خستگی و درد بدنی توانستند بهطورمعنیداری نمرات افسردگی را در بیماران پیشبینی نمایند(۰۰۰۱/۰p<).
نتیجهگیری: این مطالعه تأثیر نشانگرهای خردهبالینی مولتیپل اسکلروزیس را در افسردگی بیماران برجسته ساخت. ازاینرو نیاز است که پیشبینی کنندههای کلیدی شناسایی شده در این پژوهش بهعنوان عوامل مستعد کننده احتمالی در توسعه افسردگی ملازم بامولتیپل اسکلروزیس در نظر گرفته شده و جهت مدیریت منظم بیماری مورد بهرهبرداری قرار گیرند.
واژه های کلیدی: مولتیپل اسکلروزیس، افسردگی، خستگی، درد
سیده سارا هاشمی، زهره سعادت جو، رضا محمودی، حمداله دلاویز، حسن بردانیا، زینب صالح پور، مهرزاد جعفری برمک، امیر قنبری،
دوره ۲۴، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: مهندسی بافت اجزاء بافت تخریب شده را شناسایی و در جهت بهبود و عملکرد آن راهکارهای منطقی ارایه میدهد. یکی از این راهکارها ساخت یک داربست مخلوط با پلی ساکارید و آنتی اکسیدان مصنوعی است تا سلولهای بنیادی در داخل آن کشت داده شوند، لذا هدف از این مطالعه تعیین و تکثیر سلولهای فیبروبلاست بر داربست پلیکاپرولاکتون ـ کیتوسان ـ تانیک اسید بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی از ماده پلی کاپرولاکتون، پودر کیتوسان و تانیک اسید داربستی جهت رشد سلولهای فیبروبلاست تهیه شد. سپس جهت پژوهشهای بعدی گروههای زیر طراحی شدند؛ گروه ۱ داربست پلی کاپرولاکتون، گروه ۲ داربست پلی کاپرولاکتون ـ کیتوسان، گروه ۳ داربست پلیکاپرولاکتونـ تانیک اسید و گروه ۴ داربست پلی کاپرولاکتونـ کیتوسان تانیک اسید در این مطالعه پوست ختنه گاه انسان تهیه و سلولهای فیبروبلاست لایه درم آن پس از انجام تکنیکهای آزمایشگاهی جدا شده، سپس سلولها به همراه محیط کشت DMEM درون فلاسکهای کشت سلول قرار داده و در انکوباتور ۵ درصد CO۲دار نگهداری شدند. ده هزارسلول فیبروبلاست در چاهکهای ۹۶ خانهای حاوی محلول DMEM و داربستهای گروههای بالا منتقل و سپس میزان تکثیر و بقاء سلولهای فیبروبلاست با استفاده از روش MTT و همچنین با استفاده از میکروسکوپ SEM نفوذ سلولهای فیبروبلاست بر روی داربست وهم چنین به منظور بررسی گروههای شیمیایی موجود در پلیمرازها از طیف سنج FTIR استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آنالیز واریانس و تست تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین درصد بقاء سلول فیبروبلاست بر اساس تست MTT در ۲۴ ساعت در گروه داربست پلیکاپرولاکتون ـ تانیک اسید در مقایسه با گروه داربست پلیکاپرولاکتون افزایش آماری معنیداری نشان میدهد(۰۵/۰p<). همچنین نتایج نشان میدهد که میانگین درصد بقاء سلول بر اساس تست MTT در ۲۴ ساعت در گروه داربست پلیکاپرولاکتونـ کیتوسان ـ تانیک اسید در مقایسه با گروه داربست پلیکاپرو لاکتون افزایش آماری معنیداری نشان میدهد(۰۵/۰p<). همچنین میانگین درصد بقاء سلول در داربست پلی کاپرولاکتون ـ کیتوسان در مقایسه با گروه پلی کاپرولاکتون از نظر آماری معنیدار نمیباشد.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که داربست پلی کاپرولاکتونـ کیتوسان ـ تانیک اسید با توجه به خاصیت هیدروفیل بودن و زیست سازگاری کیتوسان و تانیک اسید، احتمالاً میتواند داربستی مناسب برای فعالیت سلولهای فیبروبلاست در داربست باشد. همچنین احتمالاً میتواند محیط مناسب و سازگار با شرایط طبیعی بدن برای رشد و تکثیر سلولهای دیگر باشد.
سید عیسی صالحی دهنو، خاطره روزبهی، زهرا اسدی کلامه، زینب صالح پور،
دوره ۳۰، شماره ۱ - ( ۱۱-۱۴۰۳ )
چکیده
فیبرومای تخمدان شایعترین تومور جامد تخمدان است که به ندرت با سندروم مایگز همراه است. بیماران معمولاً با ناراحتی شکمی مراجعه میکنند و تاکنون گزارشی از درد کشاله ران مرتبط با آن وجود نداشته است. تشخیص اولیه برای این بیماران از طریق سونوگرافی انجام میشود که نشان داده است با خطاهای زیادی همراه خواهد بود. انجام سی تی اسکن و بررسی هیستوپاتولوژیک میتواند به تایید تشخیص کمک کند. درمان رایج فیبرومای تخمدان، برداشتن تومور از طریق لاپاروتومی یا لاپاراسکوپی است. در این مطالعه، یک بیمار با تشخیص فیبرومای تخمدان با درد کشاله ران راست، منشا گرفته از تخمدان راست و متصل به رتروپریتوئن، بررسی شده است. تشخیص فیبرومای تخمدان، با بررسی هیستوپاتولوژیک پس از عمل، تأیید گردید. علائم و نحوهی تشخیص این مورد، بر اهمیت نظارت حین عمل جراحی توسط انکولوژیست زنان اشاره میکند، و بر افزایش دقت در تشخیص و مدیریت بهتر بیماران مبتلا به فیبرومای تخمدان تأکید دارد.