۵ نتیجه برای شهاب
دکتر حسین یوسفی، دکتر مرتضی هاشمزاده، کبری کهنسال، نزهت زبردست، دکتر هدایت شیرزاد، دکتر قربانعلی شهابی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده
چکیده:
مقدمه و هدف: کیست هیداتیک در احشاء داخلی انسان و بعضی حیوانات مستقر میشود و یک مشکل بهداشتی ـ دامپزشکی و اقتصادی در مناطق آلوده تلقی میگردد. هنگامی که این کیست پاره میشـــود پروتواسکولکسهای داخل آن ممکن است به خارج راه یافته و داخل بافت میزبان ایجاد کیستهای جدیدی موسوم به کیست ثانویه بنمایند. در این راستا ایــــن مطالعه به منظور تعیین تأثیر آنتیژنهای پروتواسکولکس کیست هیداتیک بر پیشگیری از رشد کیستهای هیداتیک ثانویه انجام گردید.
مواد و روشها: این پژوهش یک مطالعه تجربی است که بر روی ۳۰ موش بالب ـ سی در سال ۱۳۸۳ در آزمایشگاه انگل شناسی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهر کرد انجام گرفته است. برای این منظور گـــــروه مـــورد از راه داخل صفــــاقی مورد تزریق پروتواسکولکس هموژنیزه شده و آنتیژنهای سطحی پروتواسکولکس که با سه دترژنت توئین ـ ۸۰، اسدیاس و تریتون ایکس ـ ۱۰۰ تهیه گردیده بودند قرار گرفتند. به منظور حصول پاسخ ایمنی مناسب تمام آنتیژنهای فوق در مخلوطی از ادجوانت آلــــوم تزریق شدند. موشهای گروه شاهد فقط با ادجوانت آلوم تزریق شدند. تمام موشهای گروه مورد به فاصله هر دو هفته دو یادآور از آنتیژنها دریــــافت نمودند. دو هفته بعد از آخرین تزریق همه موشها در معرض پروتواسکولکسهای زنـده قرار گرفتند. سه ماه بعد از آلودگـی موشها کشته شدند و پروتواسکولکسهای داخل حفره شکمی آنها شمــارش گـــــردید. دادههای جمعآوری شده با نرم افزار SPSS و آزمون آماری تی دانشجویی تحلیل گردید.
یافتهها: میانگیـــن تعـــداد کیستهـــای تشکیل شده در موشهـــــای تزریق شده با پروتواسکولکسهای هموژنیزه شده ۲±۳ بود، در حالی که میانگین تعداد کیستها در گروه شاهد ۷/۱±۸/۵ بود (۰۲/۰p<). میانگین تعداد کیستها در موشهای تزریق شده با آنتیژنهای استخراج شده با دترژنتهای توئین ـ ۸۰، اسدیاس و تریتون ایکس ـ ۱۰۰ به ترتیب؛ ۶/۳ ، ۳ و ۴/۳ بود، در حالی که میانگین تعداد کیستها در موشهای گروه شاهد ۸/۵ بود.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که میانگین تعداد کیستهای تشکیل شده در گروههای مورد و شـــاهد تفاوت آماری معنیداری داشت. همچنین آنتیژنهای استخراج شده با توئین ـ ۸۰، اسدیاس و تریتون ایکس ـ ۱۰۰ حاوی مواد محافظت کننده در برابر ایجاد کیستهای ثانویه میباشند.
واژههای کلیدی: کیست هیداتیک ثانویه،آنتیژنهای سطحی، پروتواسکولکس، محافظت
بهمن خلیلی، قربانعلی شهابی، سلیمان خیری، بهادر سرکاری، مهدی خلیلی، مریم صمدزاده،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده
مقدمه و هدف: کریپتوسپوریدیوم با انتشار جهانی، یکی از عوامل مهم اسهال در کودکان و افراد دارای نقص سیستم ایمنی شناخته شده است. عمده تحقیقات انجام گرفته در خصوص این انگل در سه دهه اخیر و به خصوص در بیماران دارای نقص سیستم ایمنی از کشورهای توسعه یافته گزارش شده و اطلاعات جامع و وسیعی در مورد میزان شیوع و عوامل مؤثر در آلودگی با این انگل در ایران در دست نمیباشد. هدف از این مطالعه تعیین میزان شیوع کریپتوسپوریدیوم و عوامل احتمالی مرتبط با کریپتوسپوریدیوزیس در کودکان زیر ۵ سال بستری مبتلا به اسهال بود.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی به صورت مقطعی روی ۱۷۱ نمونه مدفوع گرفته شده از کودکان بستری در مرکز آموزشی ـ درمانی هاجر(س) شهرکرد از اردیبهشت لغایت شهریور ماه ۱۳۸۴ و با استفاده از تست الیزا برای جستجوی آنتیژن سطحی کریپتوسپوریدیوم انجام گرفت. اطلاعات مورد نیاز از طریق تکمیل کردن یک پرسشنامه استاندارد جمعآوری گردید. دادههای جمعآوری شده با نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری مجذور کای و دقیق فیشر آنالیز گردید.
یافتهها: در مجموع ۸ مورد ( ۵ درصد) آلودگی با کریپتوسپوریدیوم تشخیص داده شد و بیشترین میزان آالودگی در کودکان زیر ۱ سال با ۶ مورد ( ۶درصد) دیده شد. دو مورد (۴ درصد) موارد مثبت هم در گروه سنی ۲ـ۱ ساله مشاهده گردید. در این بررسی ارتباط بین جنس و آلودگی با این انگل وجود دارد، به طوری که میزان آلودگی به طور معنیداری در پسرها بیشتر از دخترها بود (۰۵/۰ (p<. در این مطالعه همچنین ارتباط معنیداری بین عدم استفاده از شیر مادر و وزن کمتر یا مساوی ۲۵۰۰ گرم در هنگام تولد و آلودگی با این انگل دیده شد (۰۵/۰ (p<.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که میزان شیوع آلودگی با این انگل در کودکان زیر ۵ سال بستری مبتلا به اسهال در شهرکرد تقریباً برابر سایر مطالعات مشابه در دیگر نقاط کشور بوده و از عوامل احتمالی مؤثر در آلودگی با کریپتوسپوریدیوم میتوان پسر بودن، دارا بودن وزن کمتر یا مساوی۲۵۰۰ گرم در هنگام تولد و بهره نبردن از شیر مادر در زمان نوزادی را میتوان نام برد.
شهاب فلاحی، مهرداد روانشاد، عذرا کنارکوهی، رضا قنبری، محبوبه حاجیعبدالباقی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۸ )
چکیده
مقدمه و هدف: یکی ازپارامترهای مهمیکه درواکنش زنجیرهای پلیمراز آشیانهای برای بهینهسازی میتوان در نظر گرفت، دمای دورگه شدن پرایمر با DNA الگو میباشد. یکی از تغییرات صورت گرفته در روش واکنش زنجیرهای پلیمراز معمولی استفاده از روش Touchdown PCR است که بر خلاف برنامه واکنش زنجیرهای پلیمراز معمولی و استاندارد که از یک دمای اتصال ثابت برای تکثیر توالی استفاده میشود، در این روش محدودهای از درجه حرارتهای اتصال استفاده میشود. مطالعه حاضر به منظور ازریابی کارایی روش Touchdown Nested PCR برای جلوگیری از اتصالات غیر اختصاصی و افزایش اختصاصیت در تکثیر ژنی طراحی و انجام شد.
مواد و روشها: این یک مطالعه تجربی است که طی سالهای ۱۳۸۸ ـ ۱۳۸۷ در دانشگاه تربیت مدرس انجام شد. نمونههای جمعیت مورد بررسی در این مطالعه، ۳۵ مورد پلاسمای بیماران آلوده به ویروس هپاتیت جی و ۳۵ مورد پلاسمای بیماران آلوده به ویروس نقض ایمنی انسان بودند . بعد از استخراج اسید نوکلئیک، طراحی پرایمرهای مورد نظر برای دو ویروس نقص ایمنی انسان و هپاتیت جی و ساخت cDNA ، روش واکنش زنجیرهای پلیمراز آشیانهای به دو صورت استاندارد و Touchdown بر روی نمونههای کنترل مثبت و منفی انجام شد.
یافتهها: در تمامی نمونههای مثبت باند مورد نظر مشاهده شد، در حالی که در هیچ یک از نمونههای کنترل منفی انسانی و ویروسی هیچ باندی مشاهده نشد. در نمونههای مثبت با روش استاندارد، پس از الکتروفورز محصولات واکنش زنجیرهای پلیمراز، باندهای غیر اختصاصی به ویژه در نمونههای ویروس نقص ایمنی انسان و به مقدار کمتری در نمونه های ویروس هپاتیت جی مشاهده شد. پس از اجرای پروسه Touchdown میزان باندهای ناخواسته و غیر اختصاصی، تا حد زیادی کاهش یافت و یا کاملاً حذف شد.
نتیجهگیری: در مطالعه حاضر علیرغم شکلگیری باندهای ناخواسته در واکنش استاندارد، با اجرای پروسه Touchdown باندهای اضافی بدون این که اثر منفی در میزان محصول نهایی ایجاد شود، به میزان قابل توجهی کاهش یافتند. با توجه به سادگی این روش و نیز عدم ایجاد هزینه و مراحل کاری اضافی به نظر میرسد که استفاده از این پروتکل برای بهینهسازی سریع واکنشهای زنجیرهای پلیمراز، روشی منطقی و به صرفه باشد.
فرهاد مرادی، اکرم عیدی، پژمان مرتضوی ، سید علی حائری روحانی، شهاب الدین صافی،
دوره ۱۹، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده
مقدمه و هدف: منیزیم نقش مهمیدر ساختار و متابولیسم سلولی دارد. در این تحقیق اثرات آنتیاکسیدانی سولفات منیزیم در مقابل استرس اکسیداتیو کبدی ناشی از تتراکلریدکربن مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی ۳۶ سر موش صحرایی نر بالغ به ۴ گروه ۹ تایی شامل؛ کنترل، مسموم با تتراکلرید کربن، حیوانات سالم دریافت کننده سولفات منیزیم و حیوانات تیمار شده با دوز ۱۵/۰ گرم بر کیلوگرم سولفات منیزیم که با تزریق درون صفاقی تتراکلرید کربن مسموم شده بودند، تقسیم شدند. در پایان دوره آزمایش، حیوانات با دیاتیلاتر بیهوش و خونگیری از سیاهرگ ژگولار انجام گرفت. سپس پارامتر های بیو شیمیایی از قبیل؛ آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز، گاماگلوتامیل ترانسفراز و همچنین آنزیم سوپراکسید دیسموتاز حاصل از هموژنایز بافتی مورد سنجش آنزیمیقرار گرفتند. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمونهای آماری آنالیز واریانس یکطرفه و تست توکی تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: نتایج نشان داد در گروه مسموم شده با تتراکلریدکربن، میزان آنزیمهای آسپارتات آمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز، گاما گلوتامیل ترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز افزایش معنیدار و میزان آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز کاهش معنیداری در مقایسه با گروه کنترل سالم را نشان داده است(۰۵/۰p<). در گروه تیمار باسولفات منیزیم و با دوز ۱۵/۰ گرم بر کیلوگرم وزن بدن میزان آنزیمهای آسپارتات آمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز، گاما گلوتامیل ترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز کاهش معنیدار و میزان آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز افزایش معنیداری را نسبت به گروه کنترل مسموم نشان داده است(۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: سولفات منیزیم با دارا بودن خاصیت آنتیاکسیدانی اثرات اکسیداتیو کبدی ناشی از تتراکلرید کربن را بهبود بخشیده است.
سارا شهاب، سیدفاضل زینت مطلق، قاسم حسنی، نرگس روستایی، سهیلا رضائی، علیرضا رایگان شیرازی نژاد،
دوره ۲۸، شماره ۶ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: پسماندهای بیمارستانی حاوی طیف وسیعی از میکروارگانیسمها بوده و به دلیل خواص خطرناک به مدیریت خاص نیاز دارند و دفع نامناسب آنها برای محیط زیست و سلامت عمومی تهدید جدی محسوب میشود. لذا هدف از این مطالعه تعیین و تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر تئوری رفتار برنامهریزی شده بر رفتارهای کارکنان در مدیریت پسماند بیمارستان حافظ شیراز بود.
روش بررسی: این یک مطالعه نیمهتجربی میباشد که در سال ۱۳۹۸ بر روی پرسنل بیمارستان حافظ شیراز شامل دو گروه درمانی و خدمات، طراحی و انجام شد. جامعه آماری این پژوهش به صورت تمام شماری شامل کلیه پرسنل درمان(۱۷۰نفر) و خدمات(۳۲ نفر) بود. ابزارهای اندازهگیری این پژوهش شامل پرسشنامه تئوری رفتار برنامه ریزی شده و سنجش آگاهی بود که روایی و پایایی آن به وسیله متخصصین برآورد و مورد استفاده قرار گرفت. سایر ابزارها چک لیست ارزیابی مدیریت پسماند شامل؛ زیرساخت مدیریت، تفکیک، جمعآوری، حمل، نگهداری موقت، دفع و فرم توزین پسماند بود. این مطالعه در دو مرحله قبل و بعد از مداخله آموزشی اجرا شد، در مرحله اول اطلاعات قبل از مداخله با استفاده از پرسشنامهها، چک لیست ارزیابی مدیریت پسماند و توزین پسماندها(به مدت یک هفته مستمر) جمعآوری گردید، سپس محتوای آموزشی طراحی شد. در مرحله دوم ۲ ماه پس از مداخله آموزشی گروههای درمان و خدمات مجدداً پرسشنامهها را پاسخ دادند، تکمیل چک لیست و توزین پسماندها نیز انجام شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده آزمونهای تی زوجی و ویلکاکسون تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: پس از انجام مداخله آموزشی در نمرات آگاهی(۰۰۱/۰>p)، نگرش(۰۰۱/۰>p)، نرمهای انتزاعی(۰۰۱/۰>p)، کنترل رفتاری درک شده(۰۰۱/۰>p) و قصد رفتاری(۰۰۱/۰>p) هر دو گروه درمان و خدمات تفاوت معنیداری دیده شد. پس از مداخلات آموزشی نیز تفاوت معنیدار در سرانه پسماند عادی(۰۵/۰>p) مشاهد شد. در سرانه پسماندهای عفونی، نوک تیز و برنده و شیمیایی دارویی تغییر معنیداری مشاهده نشد(۰۵/۰p≥). مدیریت پسماند در زمینه تفکیک(۰۰۱/۰>p) جمعآوری(۰۰۱/۰>p)، حمل(۰۰۱/۰>p) و دفع(۰۰۱/۰>p) اختلاف معنیدار داشت. زیرساخت مدیریت و نگهداری موقت قبل و بعد از مداخله آموزشی یکسان بود.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که مداخلات آموزشی مبتنی بر نظریه رفتار برنامهریزی شده در ارتقا آگاهی کارکنان درمان و خدمات و بهبود مدیریت پسماندهای بیمارستانی تأثیرگذار بود، همچنین استفاده از راهبردهای آموزشی و محتوای آموزشی مناسب میتواند در ارتقای کیفی مداخلات آموزشی بیفزاید.