بتول بنیادپور، مرضیه اکبر زاده، دکتر کیوان پاک شیر، دکتر عبدالعلی محقق زاده،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده
چکیده:
مقدمه و هدف: تخمین زده میشود که ۷۵ درصد زنان حداقل یکبار در طول عمر خود به کاندیدیاز ولوواژینال مبتلا شدهاند. نزدیک به ۴۵ درصد از زنان به مدت ۲ بار یا بیشتر این بیماری را تجربه کردهاند. ترکیبات گروه آزول موضعی و خوراکی قابل دسترسترین شیوه درمان میباشد. استفاده سنتی مردم به طور تجربی ازمحصول گیاه کلپوره در درمان علامتی عفونت کاندیدایی واژن دیده شده است. لذا هدف از این مطالعه مقایسه حساسیت قارچهای کاندیدای جدا شده از واژینیتهای کاندیدایی نسبت به کلوتریمازول، فلوکونازول و محصول دود کلپور بود.
مواد و روشها : این مطالعه تجربی در سال ۱۳۸۷ در دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام گردید. ۱۰۵ نمونه مثبت قارچ کاندیدا از بیماران مبتلا به واژینیت کاندیدایی جدا گردید. تفکیک گونههای قارچی بر اساس تست جرم تیوب صورت گرفت. محصول دود کلپوره در غلظت مناسب تهیه گردید. جهت تعیین اثرات ضد قارچ گیاه کلپورره و داروهای فلوکونازول وکلوتریمازول از روش دیسک دیفیوژن استفاده شد. مقادیر مختلف از محصول دود گیاه کلپوره بر روی دیسکهای استریل فاقد دارو در غلظتهای ۲۴۰ـ۱۰ میکرولیتر بر دیسک قرار داده شد. قطر هاله عدم رشد اطراف دیسکها اندازهگیری و با یکدیگر مقایسه گردید.دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمون آماری مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: در تشخیص گونهها ۵/۷۰ درصد کاندیدا آلبیکنس و ۵/۲۹ درصد کاندیدا غیرآلبیکنس بود. بر اساس میانگین هاله عدم رشد اطراف دیسک دارویی ۶ مورد مقاومت نسبت به داروی کلوتریمازول و۴۷ مورد به فلوکونازول مقاومت وجود داشت. ۹۴ درصد کل نمونهها به داروی کلوتریمازول، ۲/۵۵ درصد به داروی فلوکونازول و همه نمونههای استاندارد و بالینی به محصول دود کلپوره حساس بودند.
نتیجهگیری: با توجه به اثرات نسبی ضد قارچ دود گیاه کلپوره، استخراج ترکیبات مؤثر عصاره گیاه کلپوره(۳ ترکیب دی ترپنوئید )به منظور سنجش دقیقتر اثرات ضد قارچی آن لازم به نظر میرسد.
واژههای کلیدی: واژینیت کاندیدایی، کاندیدا آلبیکنس، فلوکونازول، کلوتریمازول، دود کلپوره
مرضیه اکبر زاده، فرشته مرادی، محمد حسین دباغ منش، محمد ابراهیم پارسانژاد، پیمان جعفری،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه و هدف: مقاومت به انسولین و هیپرانسولینمیبه طور شایع در مبتلایان به سندرم تخمدان پلیکیستیک وجود دارد. تقریباً۴۰ درصد از خواهران سالم زنان مبتلا دارای فنوتیپ هایپرآندورژنمیا بوده و دارای اختلالات نیز میباشند. هدف از این مطالعه بررسی تحمل غیرطبیعی گلوکز و مقاومت به انسولین و بروز دیابت در خانواده زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک بود.
مواد و روشها: ایــن مطالعـــه یک پژوهش مورد ـ شــاهدی است که در سال ۱۳۸۷ در دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شد. با روش نمونهگیری تصادفی ساده مبتنی بر هدف از افراد خانواده مبتلایان به سندرم تخمدان پلیکیستیک تعداد ۱۰۷ نفر به عنوان گروه مورد و ۱۰۷ نفر فرد سالم از خانوادههای غیر مبتلا به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. شاخص توده بدنی و شاخص دور کمر به باسن افراد در هر دو گروه اندازهگیری شد. سپس نمونه خون جهت بررسی سطح سرمیانسولین، قند خون و تستوسترون گرفته شد. در ادامه شرکت کنندگان ۷۵ گرم گلوکز محلول مصرف نموده و ۲ ساعت بعد مجدداً سطح سرمی قندخون آنها اندازهگیری شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری مجذور کای و تی مستقل تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: بین مقاومت به انسولین بر حسب نمایهHOMA، QUICKI و انسولین ناشتا با چاقی و چاقی مرکزی در گروههای مورد مطالعه ار تباط معنی داری وجود داشت (۰۵/۰ >p). در دو گروه مورد و شاهد ارتباط معنیداری بین چاقی مرکزی و عدم تحمل به گلوکز مشاهده شد(۰۵/۰ >p)). ارتباط معنیداری بین چاقی و دیابت تیپ۲ در دو گروه مورد و شاهد وجود داشت(۰۵/۰ >p).
نتیجهگیری: خانواده افرادمبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک یک گروه پرخطر را تشکیل میدهند که باید مقاومت به انسولین در آنها شناسایی شود تا به موقع از بروز و پیشرفت آن جلوگیری گردد.